من هفته ی پیش رفتم جهیزیه م رو آوردم
همسرمم با اینکه یکسال از هم دور بودیم و ارتباطمون قطع بود اومده بود کمک، یه لحظه هم بغلم کرد و بوسیدم بهم گفت فراموشم نکن
خیلی روزای سختی رو گذروندم
هر وسیله ایم یه خاطره بود برام
خیلی از چیزای مشترک رو ریختم دور
دو روزه کارامون تموم شده و وسایل کاملا جمع و جور شدن ولی من واقعا احساس افسردگی می کنم.
اینکه بگین برگردم واقعا محال و غیر ممکنه
فقط چون معلمم و این روزها باید پر انرژی کار کنم خیلی دپرسم و نیاز به روحیه دارم.
میشه لطفا کمکم کنین؟