2777
2789
منظورت از اونا چ کسی یا چ منبعی هست؟

منبعش قرانه که میگه در عالم ذر تمام تقدیر شما نوشته میشه ایه شو تو خاطرم نیس اما من بهش اعتقاد دارم اینا هموناس که لحظه خلقت تو تقپیرمون نوشتم و گاهی چشم دل ادم باز میشه و به یه میزان خلوصی میرسه و میتونه مقداریش رو ببینه 

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

یادمه یه شب دیدم مهمون شده بودم خونه امام علی بهم گفت از بچه م به دل نگیر تو عروس مایی ما حواسمون به ...

حتما خود شما بیشترین علت دعواهارو میدونید ک سر چه موضوعی پیش میان لطفا چندتا از اون موضوعات رو برام بگین

 

منبعش قرانه که میگه در عالم ذر تمام تقدیر شما نوشته میشه ایه شو تو خاطرم نیس اما من بهش اعتقاد دارم ...

جز خواب در بیداری هم شده حرفایی به زبونت بیاد ک به واقعیت تبدیل بشه درمورد زندگی بقیه افراد یا اتفاقات طبیعی

اگه منظورت رویاهای صادقه س که خیلی داشتم بارداریمو همون شب که باردار شدم تو خوابم یکی بهم تبریک گفت گفت مبارکت باشه بی بی سیده تو راه داری 

دانشگاهمم تو خواب دیدم چه رشته ای و چه شهری و همون شد خیلی چیزا تو زندگیم بوده

جز خواب در بیداری هم شده حرفایی به زبونت بیاد ک به واقعیت تبدیل بشه درمورد زندگی بقیه افراد یا اتفاق ...

اره عموما حس میکنم خیلی چیزا رو البته من ارثی هم حس ششمم قویه و هم مدیوم محسوب میشم 

اکثر بارداریارو همون اول گفتن بچه شون چیه نکه کسی بهم بگه به دلم میوفته و متاسفانه خیلی از مرگارو هم حس میکنم قبلش 

موضوعاتی ک دلیل دعواهای همسرت با شما هست

نه شوهر من سید سیدا یکم جوشی تر از عام ها هستن و این موضوع واقعیت داره تو ژنشونه یهو از کوره در میره جیغ و داد میکنه بعد که ساکت میشه دیگه میبینه دلیلی واسه این همه داد نبوده 

اره عموما حس میکنم خیلی چیزا رو البته من ارثی هم حس ششمم قویه و هم مدیوم محسوب میشم  اکثر بارد ...

تاحالا این موضوع باعث خوشحالیت هم شده ک فکر کنی دارای قدرتی غیر طبیعی هستی؟

تاحالا این موضوع باعث خوشحالیت هم شده ک فکر کنی دارای قدرتی غیر طبیعی هستی؟

نه چون خیلی وقتا اذیت میشم ازش 

مامان بزرگم مریض بودن نزدیک فوتشون بود من حس میکردم بیمارستان بودن من تو خونه یهو دلم شور برداشت رفتم بیمارستان کلی گریه کردم داییام گفتن چیشده گفتم هیچی دلم واسش تنگ شده من اومدم بیرون خونه نرسیده بودم زنگ زدن فوت کرذه خب من خیلی اذیت شدم واسه همین خیلی وقتا میگم کاش اینجوری نبودم

نه شوهر من سید سیدا یکم جوشی تر از عام ها هستن و این موضوع واقعیت داره تو ژنشونه یهو از کوره در میره ...

واسه رفع این عادت بدی ک دارن چ تلاشی کردین یا چه موضوعی رو فکر کردین میتونه باعث کنار گذاشتن همسرت از این عادت باشه 

نه چون خیلی وقتا اذیت میشم ازش  مامان بزرگم مریض بودن نزدیک فوتشون بود من حس میکردم بیمارستان ...

بنظرت نمیشه از این موضوع استفاده مثبت و خوشایندباری داشته باشیم؟مثلا درمورد زندگی بهتر ازش استفاده کنیم 

همسرم پدرش رو خیلی ساله از دست داده اومدن خاستگاری و رفتن بعد چند روز اومد تو خوابم گفت دلم تنگ پسرمه امانت دست تو مراقبش باش بابا بعد بیدار شدم و اصلا هنوز تصمیم به ازدواج نداشتم دیگه دوره اشنایی تموم شد و عقد کردیم رفتم خونشون عکسش رو دیوار دیدم گریه م گرفت اما کسی نمیتونست درک کنه اخه بنده خدا جوون فوت شدن بچه ها کوچیک بودن 

واسه رفع این عادت بدی ک دارن چ تلاشی کردین یا چه موضوعی رو فکر کردین میتونه باعث کنار گذاشتن هم ...

سکوت میکنم 

بهترین کاره فقط سکوت میکنم و تموم میشه و الان خیلی کمتر شده 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز