شیشه ادکلنت را جا گذاشته ای؟!
یا عطر بهاری تنت مشام باغچه را می نوازد
صدایت در دنیا پیچیده است
یا باد قهقهه مستانه را
روی دست هایش
تا لاله گوش پروانه ها می برد
شانه ات را بر گیسو زده ای
یا آینه نوازشگر تصویر تو شده است
خاطرت را جا گذاشته ای
یا ذهنم به راه تو می رود
آغوشت را در خیالم گره زده ای
یا تار و پود فرش دلم با آغوشت گره خورده
بوسه هایت را یاد ماهی حوض نقاشی خانه مادربزرگ داده ای
یا دلم برایت همچون تنگی برای ماهی ها می شود؟
نمیدانم انگار همه چیزها را بهم ریخته ای
همه چیز را ....
بداهه#