شعری که دیشب نوشتم🌻 دوستان اگه اشکالی
داره لطفا بگین ممنون💚
دل من سنگ شده گوشه ی این تنهایی
چه کند دل به که بندد که ندارد جایی
روزها با من تنهاست چه آرام ولی
شب کند ناله ی جانسوز و کند رسوایی
کاش روزی شکند فاش شود راز دلش
دست بردارد از این فکر از این خودرایی
نکند رحم به من هی کند افزون غصه
گویدم سیر شده زین قفس دنیایی
چند روزی ست مرا هم ز خودش می راند
نگهش سرد شده رفته ز سر شیدایی
با نگاه نگران دست کشم مویش را
شود آرام و بخواند غزل زیبایی
ای فدای نگه روشن چون خورشیدت
طاقت از دست برفته ست بگو می آیی؟...🌻