2777
2789
این دفعه آخری هیچ بهونه ای نداشت تا سه و نیم نیومدند می‌گفت امروزم باید بهم زنگ میزدید که بیام، تازه ...

یه بار دعوت کن دیر آورد در رو باز نکن بگویم ما برای ظهر دعوت کردیم نه بعدازظهر 

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

یه بار دعوت کن دیر آورد در رو باز نکن بگویم ما برای ظهر دعوت کردیم نه بعدازظهر 

حقیقتش این دفعه که دیر اومدند تو فکرم بود کاش بلند شیم بریم از خونه بیرون که دروغم نشه، ولی شوهرم گفت ولش کن ما نباید مثل اونا بد باشیم

حقیقتش این دفعه که دیر اومدند تو فکرم بود کاش بلند شیم بریم از خونه بیرون که دروغم نشه، ولی شوهرم گف ...

بد بودن نیست عزیزم. خواهر شوهرت داره به شما امر و نهی میکنه باید جلوش رو بگیرید. 

چه یبسه خواهر شوهرت 

خواهر شوهرم پر توقع است، جاری و مادرشوهر من را از روز قبل برای ناهار دعوت کرده بود خونشون، بعد خودش به من یا شوهرم زنگ نزده بود، همون روز مهمونی مادرشوهرم زنگ زد ساعت ۱۱و نیم که داریم میریم خونه فلانی ، شما هم ناهار بیاید اونجا، شوهرم گفت حالا ببینم چی میشه، ولی نرفتیم آخه اینجوری دعوت میکنن؟! تو که دوست داری به دختر ۱۵ سالت احترام بذارم و دعوتش کنم یعنی حالیت نیست چه جوری دعوت کنی؟! چی بگم والا؟! کاش آنچه برای خود می‌پسندند برای دیگران هم بپسندند

بد بودن نیست عزیزم. خواهر شوهرت داره به شما امر و نهی میکنه باید جلوش رو بگیرید. 

شوهرم نمیتونه و نمی‌خواد بد باشه، میگه ما باید متمایز باشیم آدم های متمایز هر کاری بقیه کردند تلافی نمیکنن، میبینن کدوم کار خوبه اونو انجام میدن، میگه خدا ما را میبینه و بهمون عزت میده، خوب خداییش حرفشو قبول دارم اما یه کم سخته

خواهر شوهرم پر توقع است، جاری و مادرشوهر من را از روز قبل برای ناهار دعوت کرده بود خونشون، بعد خودش ...

ولی به دختر 15 سال زنگ زدن خیلی زور داره. نه هر کی تا یک مدت می تونه جولون بده خواهر شوهرت هم یه مدت دیگه از چشم میفته 

ولی به دختر 15 سال زنگ زدن خیلی زور داره. نه هر کی تا یک مدت می تونه جولون بده خواهر شوهرت هم یه مدت ...

جدی یه سوال دارم ازت، شما اگر برادرشورت تازه سربازیش تموم شده باشه و ازدواج نکرده باشه ، بهش مخصوص زنگ میزنی دعوتش میکنی؟ یا شوهرت مخصوص دعوتش می‌کنه یا همین که به مادرشوهر بگی کافیه؟! ما مادرشوهر و پدر شوهر را باید جدا دعوت کنیم، امسال و پارسال عید برادر شوهرم نیومد خونمون گفت منو باید مخصوص دعوت می‌کردید پارسال نیومد ما جدیش نگرفتیم، امسال یادمون رفت بهش مخصوص بگیم بازم نیومد مادرشوهر من اینا هم گفتن حالا که اونو دعوت نکردید ما هم نمیایم و این حرفها، شوهرم ناراحت شد ، اونا اومدن  ولی برادر شوهر نیومد مادرشوهرم هم توپش پر بود که بهش چرا نگفتید و این حرفها!اصلا به شوهرم گفتم پشت دستمو داغ میکنم دیگه این خونواده را دعوت کنم، حالا شما هم واقعا میگید باید برادرشورت را مخصوص دعوت میکردم؟!

جدی یه سوال دارم ازت، شما اگر برادرشورت تازه سربازیش تموم شده باشه و ازدواج نکرده باشه ، بهش مخصوص ز ...

نه عزیزم آدم زنگ میزنه خانواده رو دعوت میکنه. من میگم شوهرم زنگ بزنه خانواده رو دعوت کنه. فکر کردن کی هستن. شما خانوادگی دعوت میکنی هر کی خواست بیاد هر کی نخواست نیاد. هم دعوت میکنی و هزینه میکنی و زحمت میکشی هم باید ناز بکشی و منت سرت بذارن. درسته آدم باید خوب باشه ولی نه این که راه سوءاستفاده و پرروگری رو باز بذاره. خانواده شوهرم پرروگری کردن ما هم نه عقد خواهرشوهرم رفتیم نه زنگ زدیم. آخر نمیشه برای این که خودخواهی و غرور طرف رو تغذیه کنم خودم رو له کنم. 

نه عزیزم آدم زنگ میزنه خانواده رو دعوت میکنه. من میگم شوهرم زنگ بزنه خانواده رو دعوت کنه. فکر کردن ک ...

دیگه تا سال بعد نمی‌خوام دعوتشون کنم خیلی این دفعه اعصابم را خورد کردند، خدا نگذره ازشون، تو این گرونی این همه خرج کردیم، زحمت کشیدیم، بازم همه چیز را کوفت کردن بهمون.خیلی توقعی هستند، حیف که شوهرم نمی‌ذاره باهاشون مثل خودشون باشم، همش منو خر می‌کنه میگه من الکی با تو ازدواج نکردم که؟! میدونستم با بقیه فرق داری؟! تو یه آدم متمایز یافته ای! هی هندونه زیر بغلم میذاره، از خدا و ایمان و انسانیت میگه! میگم خوب چرا به خونواده خودت چیزی نمیگی؟! میگه من مسئول خودم و زن و بچه و زندگی خودم هستم، به اونها هم تذکر میدم ولی اثری نداره، مگه من الکی اومدم تو رو گرفتم ! نمیدونم تازگی ها این متمایز یافته را از کجا یاد گرفته همش میگه! تا اینو به من میگه مثل موم نرم میشم، نقطه ضعفمه انگار!!

دیگه تا سال بعد نمی‌خوام دعوتشون کنم خیلی این دفعه اعصابم را خورد کردند، خدا نگذره ازشون، تو این گرو ...

بهش بگو الان من متمایزم تاج پادشاهی رو سرم گذاشتن مثلا؟ بگو کی گفته من متمایزم منم یه انسانم خسته شدم بس که محبت کردم بی حرمتی دیدم از این به بعد با هرکی مثل خودش. این قدر باهاشون کنار اومدی اینا فکر کردن خبریه، دستور میدن زن گنده خانوم خونه خودش رو برای دختر 15 ساله این کوچک کنه. به درک که میاد یا نمیاد. به خدا خیلی حرص خوردم. جلوشون وایسا لطفا. 

بهش بگو الان من متمایزم تاج پادشاهی رو سرم گذاشتن مثلا؟ بگو کی گفته من متمایزم منم یه انسانم خسته شد ...


حالا خودتو حرص نده، باشه تلاش خودم را میکنم، حقیقتش تا تو خونه مادرشوهرم میشستیم همش منت بود به سرم ، نمیشد و نمیذاشتن جوابشون را بدم این یه سالی که جدا شدم دیگه راحت تر میتونم تو روشون وایسم، امیدوارم بهتر بشه اوضاع! مثلاً سر یه موضوعی که مادرشوهرم به مادرم حرف بدی زده بود بهش بی محلی کردم و تحویلش نگرفتم تو مهمونی، اونم شاکی شده بود به شوهرم گفته بود زنت مگه ارث باباشو ازم میخواد و اینا، شوهرم اومد خونه اینو گفت منم همون موقع شب زنگ زدم به مادر شوهرم گفتم چی شده، البته اون زد زیرش و گفت نه اصلا من نگفتم این حرف را و دروغ گفت مثل همیشه، بعدش گفت اصلا تقصیر من بوده پسر دسته گل و مومن و درس خوندمو دادم دست تو، تو باید یه شوهری میکردی که زور بالا سرت باشه و اینا منم ناراحت شدم گفتم همچین میگید مومن و درس خونده انگار من نبودم، خوبه من شاگرد اول دانشگاه بودمو و غیره، دیگه ساکت شد، خیلی تو دلم خوشحال شدم که تونستم این جوابو بهش بدم انگار فتح نمایان کرده بودم، تا حالا چون تو خونشون بودیم البته اجاره می‌دادیم مفتی نبود، برای همین  نمیشد بهش چیزی بگیم و هر چی خواسته گفته، امیدوارم از الان بهتر بشه شرایط.

حالا خودتو حرص نده، باشه تلاش خودم را میکنم، حقیقتش تا تو خونه مادرشوهرم میشستیم همش منت بود به سرم ...

یه جور رفتار کن که یعنی شما کی هستید ،نمی پسندمتون.محلشون نذار.بذار حساب کار دستشون بیاد . عروس خوب گیرشون اومده عوض این که ممنون باشن طلبکار هم هستن.بگو از خدات بود با پسرت ازدواج کنم.برو خوشحال باش خدات رو شکر کن از پسرت خوشم اومد والا خواستگار زیاد داشتم.


ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792