از ساده بودن و خودخواه نبودن خیلی چوب میخورم،یه عمر برا دیگران خواستم و از خواسته خودم گذشتم و دربرابر رفتار بد دیگران خیلی وقتا گذشت کردم و هیچوقت توقعی نکردم چون نیتم خوبی بود ولی چوب همه خوبیامو خوردم جز اینکه به خودم سختی دادم و هیچکس نفهمید
الانم جوری شده که از الانم جوری شده که از همه طرف تو فشارم وقتی میبینم فرق گذاشتنها رو و ارزش قائل نشدنهارو و اینکه هر کسبه خودش اجازه میده با حسادتش یجور بهم ضربه بزنه
شخصیت خوب و مهربونی باش .هیچ سختی ای هم قبول نکن و فشار به خودت وارد نکن بخاطر دیگران درحد تواناییت و مسئولیتی که گردنته حق دیگران رو بجا بیار . بیشتر از حد توانت و وظیفت انجام نده لطف و محبت به دیگران هم حد و حدودی داره و نباید تاجایی به دیگران لطف و محبت کنی که اذیت بشی و خودتو نادیده بگیری و سختی بکشی
از طرفی شوهرم خودشم ساده هست ولی از من توقع داره قالتاق و سیاستمدار بشم و دائم سرکوفتم میزنه و اینکه هر رفتاری دوست داره باهام انجام میده چون میدونه خانواده ام با سادگیاشون برام هیچ ارزشی قائل نشدن و همش به ضررم رفتار میکنن