2777
2789
عنوان

«شعر۵»

| مشاهده متن کامل بحث + 38612 بازدید | 5906 پست

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

نگاه به قاب عکست کنم دلم بشکنه

دلم لک زده بازم صداتو بشنوه 

من از دار دنیا یه خودمو داشتم اونم به تو باختم 

من سوختم و ساختم

تو حق نداری حسیو که دارم به بازی بگیری !

کاش منم ببینی 

تو که اهل دوری نبودی

با من دیگه چرا

 وای به حالم که تنها امید من بودی 

من آدم بدی نبودم

یه جای کارم خرابه

 این دنیارو بلد نبودم 

 من اصلا هیچکس نبودم 

در من کسی جان میدهد هر شب با خاطراتی سرد و تکراری ...دیوانه جان کی میشود اصلا ، از حال و روزم دست برداری ...؟دلبستگی طعم گسی دارد ، با بغض های قصه درگیری ...دستت که از دستش جدا باشد .‌..دست خودت را هم نمیگیری ...ویرانه ها را خوب میفهمم ...استادِ ماندن زیر اوارم .. لبخند بر لب میزنم اما .... درد وخیمی در سرم دارم ...درد وخیمِ در سرم هستی احساسِ پوچی بینِ اشعارم .‌..پلکی بزن پیش از عبورت یک ...مُردن به چشمانت بدهکارم ...ما را به جرمِ عاشقی کُشتند...با چوبه ای از جنس ویرانی ...حتما تصور میکنی خوبم ....!!!افسوس اصلش را نمیدانی ...!             
یه نفر تو چالش زده رفتارت خیلی بچه گونه س به سنت نمیخوره منم رفتم سنمو درست کردم😁

حرف بادِ هواس 

خودتو درگیرِ این چیزا نکن 

هر چند من دو سالمه 😄

ماها کودکِ درونمون فعاله 

شیطونه و بازیگوش 

من ک راضی ام 🙊

یکی گفته بود جم کن کاسه کوزتو 

اکیپ راه انداختی ی عده بچه رو هم انداختی دورِ خودت ک چی 😂

نوشته بود خیلی بدبختی اون دوستات از خودت بدبخت تر 😝

نمیدونم چ ظلمی ب اون کردیم ولی طرف بد شاکی بود 

از دستم 😁

اصلا بخاطرِ اینکه ایشون اذیت نشن قیدِ دورِهمی و زدم 😝

زود بخون پاک کنم 

اعتصام الان داره تو خواب صحنه جنگِ جومونگ و میبینه 😂

اگه حال میپرسی این حالمه/گذشته م مثه سایه دنبالمه/نشستم هوات از،سرم بپره/نشستم.که این سالها بگذره/برو به کسایی که میشناختم،بگو من قمارتورو باختم..به هرسمتی،رفتی موافق شدم.میخاستم بجنگم.که عاشق،شدم.رفتی و دادی بربادم..اسممو بردم از یادم...دیوونم دیوونم دیوونم دیووونه..حال امشبمو جز تو کی میدونه؟بیقرار،بیقرار بیقرار بیقرار..اخرش میکشه منو این انتظار

الهی و ربی من لی غیرک

یکی یه جایی صدا زد اسم تو رو قلبم رفت....

من که مثله تو نبودم خیلی چیزا یادم هست....

اره من یادمه یه عالمه خاطره دوتایی داشتیم ....

ما که از این حرفا نداشتیم قهر نبودیم و همیشه اشتی....

اره خوب یادمه خندتو ....دله یدندتو ....

چرا جواب کردی دله شکستمو....

مدیونتم این تنهاییامو...

در من کسی جان میدهد هر شب با خاطراتی سرد و تکراری ...دیوانه جان کی میشود اصلا ، از حال و روزم دست برداری ...؟دلبستگی طعم گسی دارد ، با بغض های قصه درگیری ...دستت که از دستش جدا باشد .‌..دست خودت را هم نمیگیری ...ویرانه ها را خوب میفهمم ...استادِ ماندن زیر اوارم .. لبخند بر لب میزنم اما .... درد وخیمی در سرم دارم ...درد وخیمِ در سرم هستی احساسِ پوچی بینِ اشعارم .‌..پلکی بزن پیش از عبورت یک ...مُردن به چشمانت بدهکارم ...ما را به جرمِ عاشقی کُشتند...با چوبه ای از جنس ویرانی ...حتما تصور میکنی خوبم ....!!!افسوس اصلش را نمیدانی ...!             

دیگه میتونی بری،تا همین حد کافیه..خاطراتمون فقط این وسط زیادیه/ منکه هرچی داشتم پای چشمات دادم آخره این بازی،ازنفس،افتادم..بغض من باروته خنده هات کبریته .عشق،سرگرمیته عشق دلگرمی مه..تا ته خط یادمه قول دادم باشم مگه حوا بودی که من آدم باشم

الهی و ربی من لی غیرک
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792