دیروز شوهرم از طرف مادرشوهرم یه چیزی گفت که من یه کم ناراحت شدم ولی چون هر دفعه تو این مواقع عصبانی میشدم و یه چیزی نثار مادرش میکردم ایندفعه گفتم سکوت کنم که توهینم نکرده باشمو ناراحت نشه خب دلمم شکست بعد که من سکوت کردم شوهرم اصلا ازم دلجویی نکرد اونم ساکت شد به حالت قهر تا الانم باهم حرف نزدیم اون یه گوشه خوابیده منم یه گوشه دیگه روز عید کوفتمون شد .همیشه همین جوریه تا من نرم طرفش درهمین حالت میمونه
دوس دارم خوب باشم و از زندگی لذت ببرم چون هزاران هزار آدم الان توی برزخ دارن به خدا التماس میکنن تا ثانیه ای به دنیا برشون گردونه ... دارم برای خوب بودن و خوب دیدن و بخشیدن تلاش میکنم
دلم داره میترکه سر هیچو پوچ و حرف مفت یه نفر دیگه بامن اینطوری میکنه
خب مامانش چی گفته ؟
دوس دارم خوب باشم و از زندگی لذت ببرم چون هزاران هزار آدم الان توی برزخ دارن به خدا التماس میکنن تا ثانیه ای به دنیا برشون گردونه ... دارم برای خوب بودن و خوب دیدن و بخشیدن تلاش میکنم