زندگی چیست، پر از درد برای من و تو
سرد و بارانی و تار است هوای من و تو
روزگاری است که با غصه و غم ساختهایم
اندکی صبر، بزرگ است خدای من و تو
خلوت صبح سحر، اشک و دعای دل ما
به اجابت برسد کاش دعای من و تو
عشق و عاشق شدن و دلبری و مجنونی
شد گناهی که نوشتند به پای من و تو
خستهایم از غم بی همدمی و همنفسی
حجم تاریک قفس نیست سرای من و تو
بغض تلخی است که در راه گلو خشکیده
گوئیا مرده در این سینه صدای من و تو
بس که خون ریخته از دیده ی ما، بعد از مرگ
لاله می روید از این باغ به جای من و تو
تازه کن باز غزل های "غزلبانویی"
که شود شعر و غزل راهگشای من و تو
غزلبانو#