2777
2789
عنوان

«شعر ٢»

| مشاهده متن کامل بحث + 18212 بازدید | 2686 پست

من از همه یه خواهشی دارم (چت نیست اعتصام! تذکر بدی با دمپایی ابری کتک میخوری   )


که پای هر شعری اسم شاعر رو هم بنویسید لطفا

هم برای اینکه حق شاعر ادا بشه و هم برای اطلاع خواننده تاپیک


متشکرم  

ترجمه‌ی متون فنی به نفع خیریه       ***به دلایلی نمیتونم درخواست دوستی قبول کنم. ببخشید دوستای عزیزم***

وقتی خدا میخواست تو را بسازد،

چه حال خوشی داشت... چه حوصله ای...

این موها، این چشم ها...!

خودت می فهمی..؟

من همه ی این ها را دوست دارم...!

#عباس_معروفی

خدای خوبم... خودت بساز، تو بسازی قشنگتره میسپارم به خودت...🍃💛

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

تصورش را بکن

رمانی هزار صفحه ای را

تا انتها بخوانی

و درست در انتهای آن

چشمت به ده صفحه ای بیافتد

که کسی آنرا

از کتاب جدا کرده است

آدمها همین قدر غیرمنتظره میشوند

وقتی بدون هیچ دلیلی

ما را قربانی رفتنشان میکنند ...😔❤

از سخن چینان شنیدم آشنایت نیستم 🖤❤ خاطراتت را بیاور تا بگویم کیستم ❤🖤
زجامِ عشقِ او مَستم دگر پندم مده ناصح ! نَصیحت گوش کردن را دِل هوشیار می‌باید ...

من مست و تو دیوانه مارا که بَرَد خانه

صدبار تورا گفتم کم خور دوسه پیمانه 

بله من منطقی تصمیم میگیرم و با احساساتم برای تصمیمی که گرفتم عزاداری میکنم 🙂😕 کتاب، شعر، موزیک و فیلم حالمو خوب میکنن 🌿


دست‌ات را به من بده
دست‌های تو با من آشناست
ای ديريافته با تو سخن می‌گويم
به‌سان ِ ابر که با توفان
به‌سان ِ علف که با صحرا
به‌سان ِ باران که با دريا
به‌سان ِ پرنده که با بهار
به‌سان ِ درخت که با جنگل سخن می‌گوید


زيرا که من
ريشه‌های تو را دريافته‌ام
زيرا که صدای من
با صدای تو آشناست.

خدای خوبم... خودت بساز، تو بسازی قشنگتره میسپارم به خودت...🍃💛
زیر بعضی از شعرا اسما رو نزده 


من با تو می‌نویسم و می‌خوانم
من با تو راه می‌روم و حرف می‌زنم

وز شوق این محال: که دستم به دست توست!

من، جای راه رفتن، پرواز می‌کنم!


    فریدون مشیری    

ترجمه‌ی متون فنی به نفع خیریه       ***به دلایلی نمیتونم درخواست دوستی قبول کنم. ببخشید دوستای عزیزم***

ای جان تو جانم را از خویش خبر کرده

اندیشه تو هر دم در بنده اثر کرده


ای هر چه بیندیشی در خاطر تو آید

بر بنده همان لحظه آن چیز گذر کرده


از شیوه و ناز تو مشغول شده جانم

مکر تو به پنهانی خود کار دگر کرده


بر یاد لب تو نی هر صبح بنالیده

عشقت دهن نی را پرقند و شکر کرده


از چهره چون ماهت وز قد و کمرگاهت

چون ماه نو این جانم خود را چو قمر کرده


خود را چو کمر کردم باشد به میان آیی

ای چشم تو سوی من از خشم نظر کرده


از خشم نظر کردی دل زیر و زبر کردی

تا این دل آواره از خویش سفر کرده


مولانای جان❤

دوستت دارم ای خیال لطیف ....دوستت دارم ای امید محال... 🍂🖤
وقتی خدا میخواست تو را بسازد، چه حال خوشی داشت... چه حوصله ای... این موها، این چشم ها...! خودت می ...

این چه رخسارست، گویا چهره پرداز بهار

آب و رنگ صد چمن را صرف یک گل کرده است...

صائب-تبریزی#  

حضرتِ درمان بیا...!💛                                                اَللهُمَّ عَجِّل لِوَلیکَ الفَرَج؛ آمین.
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

مرا

بهارم،، | 50 ثانیه پیش
2791
2779
2792