وقتی دوست پ ام اومد خواستگاری ام به بیان خودش»
به خاطر اختلاف فرهنگی خونواده هامون و مالی (اونا از ما بالاتر) منو نخواست
حس کردم به خاطر علاقه ای که میدونست بهش دارم ،دلش سوخت و خواست دوست مجازی بمونیم! البته که منم قبول نکردم
ولی به خاطر تخصصی که در زمینه ی برنامه نویسی دارم، بعد از چند ماه پیش اومد دوباره بهم پیام داد تا کارشو راه بندازم! میدونست دوستش دارم
گفتم میدونی چادریم و باز میگی پس در زمره ی خنگ ها محشور میشی
بعد گفت ببین یه چیز بگم ناراحت نمیشی؟ سریع نوشت :من دوست فابریک دارم و نامزدیم، قراره به زودی ازدواج کنیم نوشتم :به سلامتی چه خوب
ازش خواستم عکس نامزدشو بذاره خواستم ببینم سلیقه اش چطوریه پرسیدم چند سالشه اسم و تحصیلاتش؟
عکس رمانتیک از خودش و دختره گذاشت گفت دختر وکیله و اسم اش حنانه هست و 32 ساله (یعنی از من 3 سال بزرگتر)