یاد داستان پدرم افتادم
پدرم بسیار مودب
با یه نفر خیلی بد دهن هم شیف شده بود
که سر شوخی یه فحش بد میده به پدرم
پدرم هم به شوخی چنان میزنه تو دهنش که دماغش میشکنه
بعد با همون شوخی میبرتش بیمارستان
خانومش کا پیگیر ماجرا میشه
کلی کلی از پدرم تشکر میکنه
چون میگه آدم های اطرافش به ستوه اومده بودن از دستش
بعدشم دیگه کلا ادم دیگه شد
گاهی واقعا کتک استاد به ز مهر پدر