2777
2789
عنوان

چرا اخه😐😐

1049 بازدید | 54 پست

سلام من طبقه بالای خانواده شوهرمم هروقت پاگشا میریم و برمیگردیم اخرشب شوهرم میگه اول بریم بشینیم بعد بریم بالا...همیشه اینجوری میکنه میگه نمیشه همینطوری بری بالا..خیلی راهارو امتحان کردم که نریم نمیشه اصلا قبول نمیکنه!حرف زدم با روی خوش،با دعوا اصلا تاثیری نداره میگم یه شب بخیر بگیم بریم ولی میریم تا دو سه ساعت میشینه منم حوصلع ندارم چیکارکنم از دستش؟؟؟

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

یجا زندگی کردن همینه دیگه این سختی هارم داره ولی تو دیگ زیادی وا دادی تو برو ده دیقه بشین بعد بگو ببخشید من خابم میاد شب بخیر بعدم برو بالا یعنی چی ۳ ساعت مگه جنگه چخبره شوهرتم لابد زیادی وابستس 

از اول باید یه جور برخورد میکردی که متوجه بشه دلیلی نداره برین اونجا حضور غیاب اخر شبه مگه؟ 

من اول خیلی برخورد کردم با این رفتارش!!!ولی جز اعصاب خوردی و ناراحتی من هیچی نداشت الانم که میریم تا یه ساعت میشینه منم ادمم خستم باید بیام بشینم اونجا راحت نیستم باهاشون شوهرم هرچی بگم برعکسشو انجام میده و لج میکنه خیلی دلم گرفته

وقتی برم و شوهرم نیاد خب تنها میمونم....چیکارکنم این عادت چرت از سرش بپره

خو تنها بمونی  دفعه بعد دلبری کن خرش کن اکه گفت چرا میری بگو خو شاید مامانت خواسته باشه با تو تنها باشه حرف خصوصی داشته باشهو... بعد یه وقتایی زنگ بزن بگو بیا مثلا از بالا کمد چیزی میخوام و...

بزار عادت نکنه وگرنه میشه وظیفتون که همیشه برید منم باخانوادا شوهرم تو یه ساختمانم یه کارایی رو نباید میکردم که کردم چند سال بعد زایمان اولم دیگه ادم شدم خخخ یاد گرفتم تازه 

خو تنها بمونی  دفعه بعد دلبری کن خرش کن اکه گفت چرا میری بگو خو شاید مامانت خواسته باشه با تو ت ...

اصلا خر نمیشه😂😂انگار احساس نداره....همش به فکر خانوادشه نه من میترسم تیکه تیکمم کنن هیچی نکنه

اره تک پسره خیلی عادتای بدی داره کم اوردم بخدا 

منم ی مدت کوتاه طبقه بالای خونه پدرشوهرم اینا بودم ناهار شام کلا پایین بودیم چون من جهازمو باز نکرده بودم بخاطر چند ماه دیگ باز نکردم بعد هر مهمونی میومد باید میرفتم پایین از هرجا میومدم باید میرفتیم یکی دوبار اینجوری شد ب شوهرم گفتم منم ازدواج کردم راحت باشم نمیتونم دم ب دیقه پایین باشم براش توضیح دادم دیگ نمیرفتم میرفتم فقط ناهار میخوردم یکم میموندم میومدم بالا تا شب شوهرم میومد میرفتیم حالا ناراحتم میشدن خیلی سخته یجا زندگی کردن

اصلا خر نمیشه😂😂انگار احساس نداره....همش به فکر خانوادشه نه من میترسم تیکه تیکمم کنن هیچی نکنه

پس نقطه ضهفتو فهمیده خخخ یه چند مدت بیخبال بلش طبیعی رفتلر کن بعد یکی در میون بهونه بیار نرو 

بگو برم لباس راحت بپوشم میام یا بربم لباس راحت بپوشیم و.‌‌ 

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792