2777
2789
عنوان

«شعر۶»

| مشاهده متن کامل بحث + 21353 بازدید | 3223 پست
چقدر زیبا و غم انگیز 😔❤️❤️❤️ خیلی عالی بود ،شعرای شما همیشه زیبان😍😍😍👏🏽👏🏽👏🏽


آه، می‌ترسم از آن لحظه ی پر لذت و شوق
که تو خود را نگری
مانده نومید ز هر گونه دفاع
زیر چنگ خشن وحشی و خونخوار منی
پوپکم! آهوکم
چه نشستی غافل
کز گزندم نرهی، گرچه پرستار منی
پس ازین دره ی ژرف
جای خمیازه ی جادوشده ی غار سیاه
پشت آن قله ی پوشیده ز برف
نیست چیزی، خبری
ور تو را گفتم چیز دگری هست، نبود
جز فریب دگری

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

اگر روزى از يادَت رفتم،

در همين حوالى

به دنبال قلبى برگرد كه ردِ پايت

روى آن جا مانده است،

بى شَك،

اسمت را در کنج آن خواهى ديد..



میگن وقتی سجده میکنی فکر کن سرت رو روی پای خدا گذاشتی از وقتی شنیدم دلم نمیخاد سرمو از سجده بردارم .......

چه حاجت است

به این شیوه دلبری از من؟

تو را که

از همه ی جنبه ها

سری از من...


درخت خشکم و

هم صحبت کبوترها

تو هم که خستگی ات رفت

می پری از من...


میگن وقتی سجده میکنی فکر کن سرت رو روی پای خدا گذاشتی از وقتی شنیدم دلم نمیخاد سرمو از سجده بردارم .......

دوستت دارم ای خیالِ لطیف دوستت دارم ای امیدِ محال...


درین شب‌های مهتابی،
که می‌گردم میانِ بیشه‌های سبزِ گیلان با دلِ بی تاب
- خیالم می‌برد شاد -
و می‌بینم چه شاد و زنده و زیباست،
الا، دریاب! - می‌گویم به دل - بی تاب من! دریاب
درین مهتابشب‌های ِ خیال انگیز
مرا با خویش
تماشایی و گلگشتی‌ست بی تشویش

درین شب‌های مهتابی، که می‌گردم میانِ بیشه‌های سبزِ گیلان با دلِ بی تاب - خیالم می‌برد شاد - و می‌بین ...

دوست ترت دارم،
از هر چه دوست!
ای تو به من، از خود من، خویشتر …
دوست تر از آنکه بگوییم چقدر …  
بیشتر از، بیشتر از، بیشتر...


میگن وقتی سجده میکنی فکر کن سرت رو روی پای خدا گذاشتی از وقتی شنیدم دلم نمیخاد سرمو از سجده بردارم .......

آه، می‌ترسم از آن لحظه ی پر لذت و شوق که تو خود را نگری مانده نومید ز هر گونه دفاع زیر چنگ خشن وحشی ...

سلام خوش اومدید😍♥️

ممنون از شعر زیباتون🌺🌺🌺


امشب غم تو در دل دیوانه نگنجند
گنج است و چه گنجی که به ویرانه نگنجد

تنهایی ام امشب که پر است از غم غربت
آن قدر بزرگ است که در خانه نگنجد

بیرون زده ام تا بدرم پرده ی شب را
کاین نعره ی دیوانه به کاشانه نگنجد

👤حسین منزوی

اگر

سهم من از چشمت

اسارت بردن دل بود

من این حبس و اسیری را

به صد جان

آرزو کردم...


میگن وقتی سجده میکنی فکر کن سرت رو روی پای خدا گذاشتی از وقتی شنیدم دلم نمیخاد سرمو از سجده بردارم .......

اگر روزى از يادَت رفتم، در همين حوالى به دنبال قلبى برگرد كه ردِ پايت روى آن جا مانده است، بى شَ ...


آب و آتش نسبتی دارند دیرینه
آتشی که آب می‌پاشند بر آن، می‌کند فریاد
ما مقدس آتشی بودیم، بر ما آب پاشیدند
آب‌های شومی و تاریکی و بیداد
خاست فریادی، و درد آلود فریادی
من همان فریادم، آن فریاد غم بنیاد
هر چه بود و هر چه هست و هر چه خواهد بود
من نخواهم برد، این از یاد

سکه این مهر از خورشید هم زرین‌تر است

خون ما از خون دیگر عاشقان رنگین‌تر است


رود راهی شد به دریا، کوه با اندوه گفت

می‌روی اما بدان دریا ز من پایین‌تر است


ما چنان آیینه‌ها بودیم، رو در رو ولی

امشب این آیینه از آن آینه غمگین‌تر است


گر جوابم را نمی‌گویی، جوابم کن به قهر

گاه یک دشنام از صدها دعا شیرین‌تر است


سنگدل من دوستت دارم، فراموشم نکن

بر مزارم این غبار از سنگ هم سنگین‌تر است


👤فاضل نظری

یه حرفایی‌هست که باید به تو بگم، مثلاً

بگم

بودَنت حواسمو پرت می‌کنه

و نبودَنِت

خیالمو بگم هرچی کمتر باشی

باز بیشترو بیشتر می‌خوامت باید گفت:

ابراز علاقه رو و فریاد زد دوست

داشتن‌رو بدون‌که نباشی‌هم من دوستت

دارم...

میگن وقتی سجده میکنی فکر کن سرت رو روی پای خدا گذاشتی از وقتی شنیدم دلم نمیخاد سرمو از سجده بردارم .......

سلام خوش اومدید😍♥️ ممنون از شعر زیباتون🌺🌺🌺 امشب غم تو در دل دیوانه نگنجند گنج است و چه گنجی ...


سلام به تو دلارام عزیز


« زندگی با ماجراهای فراوانش،

ظاهری دارد بسانِ بيشه‌ای بُغرنج و در هم باف

ماجراها دارد گونه‌گون و رنگ‌وارنگ است؛

چيست اما ساده‌تر از اين، كه در باطن

تار و پودِ هيچی و پوچی هم‌آهنگ است؟



ماجرای زندگی آيا

جز مشقتهای شوقی توأمان با زجر،

اختيارش همعنان با جبر،

بسترش بر بُعد فرّار و مه‌آلود زمان لغزان،

در فضای كشف پوچِ ماجراها، چيست؟

من بگويم، يا تو می‌گويی؟

«هيچ جز اين نيست»

تو بگويی يا نگويی، نشنود او جز صدای خويش

بعد از تو به هر خیابانی رسیدم کوچه ای بن بست شد می بینی آخر دنیا راه دوری نیست رد ِ پاهای تو در ...


قاصدک دل من سخت اسیر است

دل من سخت گرفته است

نیست تابم که ببینم تو چنین خسته و رنجور شوی

بال پرکش به دیاری دگر و سوی یاری دگر

نیست امید مرا روز وصالی دیگر

قاصدک قاصدک در به در کوچه ی غم

قاصدک بی خبر از رنج دلم

قاصدک,قاصدک بی خبرم

قاصدک قاصدک بی خبرم زود رد شو ز برم

زود رد شو ز برم


ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز