سلام دوستان،من قراره تابستون با عشق چند سالم ازدواج کنم عقد کنیم یعمنی ،ایشون قبل اینکه برن سربازی تو اداره مخابرات ریاست ی بخش رو داشتن و زیر دستاش خانوم بودن تقریبا تعریفی نباشه ب خاطر قیافه زیبا و این چیزا خاطر خواه زیاد داشت حتی شیفت میموند بعضا کاراشو اوکی میکرد دخترا هم از قصد شیفت برمیداشتن که .... ولی خب همیشه خدا باهاش بوده خطا نکرده،و استاد دانشگاه بود و فضایی ک پر از دختر بوده ولی هیچ وقت اتفاقی پیش نیومده ک سربازی رفت و اومد الان دوباره قراره برگرده سر کارش راستیتش اون موقع ی کم شرایط فرق میکرد نمیدونم چرا ولی الان ب دلم بد میوفته با اینکه مثل چشمام بهش اعتماد دارم شایدم از علاقمونه 😔😔یکی منو یکم راهنمایی کنه