ازدیشب ک دعوا کردیم....

الان چرا حق با داماده؟؟؟اذيتش كرده مگه؟؟؟

شوهر منم دقیقا شب قبل عروسی پشت تلفن سرم داد کشید و گفت خودت برو آرایشگاه من نمیام. حالا سر چی سر اینکه چرا به مادرش نگفته بودیم به فک و فامیلاش بگه تو جهاز چیدن باشن. و مادرش چون نتونسته بود زهر چشم نشون بده به فامیلاش ازم شاکی بود و من گفتم رسم نیس که خونواده که هیچ فامیل شوهر بیان برا چیدن جهاز. سر این کفری شده بود از دستم. شبی که باید با کلی عشق و امید منتظر صبح شدنش باشم آرزوی مرگ میکردم و به چشم خودم بدبختی رو میدیدم. الان که باردارم یه کم بهتر شده اخلاقش اما هنوز که هنوزه عقده اون شب رو دلمه. همه اش میگم کاشکی این داد و بیداد ها یه کم قبل عروسی بود تا میتونستم عروسی رو عقب بندازم تا بفهمم تکلیفم چیه. تا میفهموندم بهش که تحت هر شرایطی مجبور به تحملت نیستم.  تو الان موقعیت خوبی داری. دیدم تو فامیل هم شوهرایی مثل مال تو رو که نظر میدن و اوقات تلخی راه میندازن برا جاهاز. جای تو باشم که ای کاش منم فرصت تو رو داشتم... صبر میکنم...کارت ها رو به هیچ وجه پخش نکنین... نه تو زنگ بزن نه کس دیگه ای... منتظر بشین. الان دو سه هفته تو برزخی و نمیدونی کدوم وری. ولی الان تکلیفتو مشخص کنی خیلی بهتر از بعد عروسیه. خودش میاد سراغت فقط دندون رو جیگر بذار

عزيزم خيلي بچه گانه رفتار ميكني

اگه موقع عروسيته بايد زودتر بزرگ شي

[QUOTE=67003681]الان چرا حق با داماده؟؟؟اذيتش كرده مگه؟؟؟[/QUOTE

نه اینکه میگه دیگه سزقهر کزدنم دیگه محلم نمیده انقدر. قهر. کرده اونم واسش عادی شده 

کلا مردا ناز زیادی هم خوششون. نمیاد. یه جا خسته میشن

هرچی میشه سریع گریه نکن پاشی بری واستا حرفتو بزن ولی محلش نده

بدترین چیز. برای مرد بی دونی چیه

بی محلی

به مرد. ک زیاد بچسبی و بفهمه وابستشی هی میخواد. کرم بریزه

سعی کن رهاش کنی و به حال خودش ولش کنی

ببین چطوری میاد. سمتت

اره آفرین بذار. بفهمه توام واسه خودت. کسی هستی

غرور. داری

زنی مثلا سیاست داشته باش

مردا همه یه قلق دارن اونو فهمی چیه زندگیت شیرین میشه

همه این مشکلاتم تو عقد. هست مخصوصا قبل عروسی

تو. خودت باید زرنگ باشی

اکه چیزیو نمیخوای بدون قهر بگو. نمیخوام  من اینو. نمیپسندم کار. خودتو بکن نذار. انقدر. سرکوفتت کنه