2733
2734

من اختلاف فاحشی از لحاظ خونه داری، پوشش، زبان ، تربیت فرزند وووو با خانواده ی همسر دارم....۱۲ ساله ازدواج کردیم...ازشون دور هستیم ولی یک روز بعد دیدنشون رفتار شوهرم کاملا عوض میشه و هرچی خواهر و مادرش بگن اون درسته و دعوا با شوهر و نفرت از مادر و خواهرش به اوج خودش میرسه....با برادرشوهرا و زناشون مشکل خاصی ندارم چون هم من هم جاری هام دوست دارن فاصله حفظ بشه و رفت و آمد زیادی نداریم.

حالا شوهرم یک ساله پاشو کرده تو یه کفش که من میخوام برم شهر خودمون زندگی کنم و اصلا هم کوتاه نمیاد...خیلی مخالفت کردم و باهر زبونی خواستم راضیش کنم ولی بیفایدس...زندگی رو برامون زهر کرده....آدمیه که دوست داره همش در کنار دوست و مادر و پسر خواهرش باشه....منم کلا آدمی هستم که عاشق تنهایی و مستقل و هرجا زندگی کنم دوست پیدا میکنم و با اونا خوشم...مادرم و خواهرام و دوست دارم ولی اصلا مثل شوهرم نیستم که بخوام پیششون باشم و روز و شبم با اونا بگذره، هروقت یه بهونه ای پیش بیاد میرم شهر خودم میبینمشون...شاید یک سال بشه اصلا نرفتم...اوناهم راحتن و اصلا حساس نیستن رو من.هرکی زندگی خودش....

من یه ماه میشه یه عمل جراحی سنگین انجام دادم و رحمم و برداشتم و فرستادن پاتولوژی تا ببینن خوش خیمه یا بدخیم...

موقع عمل و عذاب ها درداش شوهرم حرفی از رفتن به شهرشون نمیزد...یه ماه گذشته بازم شروع کرده ...چرا تنها موندیم تو این شهر بریم شهر خودمون....و فقط هم فکر و ذکر و توجیحاتش شهر خودشونه....منم گفتم من مشکلی ندارم ولی دیگه خسته شدم از تحمل و لبخندای مصنوعی...باهرکی دوست داشته باشم شهرتون رفت و آمد میکنم...تو هم بدون من پیش هرکی میخوای برو....من شاید دیگه توان مهمون داری حتی یک روز مادرتو نداشته باشم...میگه مامانم خودش میاد غذاشو میپزه و میخوره...دیگه من با این مرد که انقدررر درکش پایینه چی بگم

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، 

 خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، 

 خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

مرز نمیشه گذاشت همینن دیگه ولشون کن بخودت برس 

نمیشه...یه اخلاقی دارن به زور آدم و مجبور میکنن...مثلا همش میگه چرا نمیای بریم بیرون.اگه نیای من چطور مادرم و ببرم بدون تو زشته....اصلا حالیش نیست من از مادر و خواهرش در حد مرگ متنفرم...دست خودم نیست

2731
نمیشه...یه اخلاقی دارن به زور آدم و مجبور میکنن...مثلا همش میگه چرا نمیای بریم بیرون.اگه نیای من چطو ...

ببین بیشترمون همین مشکلو داریم دوست نداریم بریم خونه مادرشوهر به زور میبرنمون ..اصلا نمیشه هیچ کاری کرد ..حالا من دارم میگردم ببینم چکار کنم بشه حداقل ماهی یدفه دارم برای خودم نقشه میکشم که خودشون بگن نیاین فعلا ..هروقت دلتون خواست بیاین ..مردا که خنگ تشریف دارن نمیشه تصمیم این جیزارو به عهده اونا گذاشت باهم دیگه هم مشورت کنی اخرش حرف خنگول میشه واین به مزاق خوش نمیاد متاسفانه چون خنگن بلد نیستن تصمیم درست بگیرن پس خودمون باید یه کاری کنیم.

ببین بیشترمون همین مشکلو داریم دوست نداریم بریم خونه مادرشوهر به زور میبرنمون ..اصلا نمیشه هیچ کاری ...

من چون احتمال بیماری صعب اعلاج هم دارم و عمل کردم، تحمل این خنگی مردا و خانواده ی حسودشون برام خیلی سخت شده....موندم چیکار کنم...میام میشینم باهاش حرف میزنم، از حسم از روحیاتم از خواسته هام، به قول شما با دیوار حرف بزنی بهتره...قبلا من به فکر خودم و نقشه و برنامه ریزی بودم...اما الان دیگه اعصابی برام نمونده...بقیه ی زندگیمو نمیخوام اینجور ادامه بدم

من چون احتمال بیماری صعب اعلاج هم دارم و عمل کردم، تحمل این خنگی مردا و خانواده ی حسودشون برام خیلی ...

عزیزم ..من یکی شوهرمو بردم هزارتا روانشناس درست نشد گفت با سیاستای خودت بتونی درستش کنی خنگه کلا تو تاپیکای قبلا گفتم مثله بچه س خسته کننده لباس اینو نپوش این کثیفه اینجارو کثیف نکن عین بچه باید تربیتش کنم امرو نهی ..قهر قهرو لوس🫤..بچه بزرگسال ..خانواده ش که نگم تا دعوابینمون راه نندازن که ول نمیکنن ..حالا شوهررو یه جوری درست میکنم ولی خانواده ش نمیشه هر کارشون کنی فقط وفقط رفت وامد باید کم کنیم ..میدونم میگی من خودم مریضم تحملم بیشتراز همه کمتره ..ولی مرد که این چیزارو نمیبینه بچه س دیگه نمیاد مراعات کنه که ..تو میتونی تحملو صبرتو ببری بالا بیخیالی یاد بگیر تا راحت بگذره این روزا ..باشگاه برو فیلمای مورد علاقه ت غذاهای جدید هزار تا کار بزار ببین میخوان این حسودیا کجا رو فتح کنن.

عزیزم ..من یکی شوهرمو بردم هزارتا روانشناس درست نشد گفت با سیاستای خودت بتونی درستش کنی خنگه کلا تو ...

دقیقا منم همینم...شوهر منم میگه بیا طلاق بگیریم...اونم نمیتونم...چون ده سال با بدبختی و بی پولیش ساختم حالا که پول و خونه و ماشین و با صبر و حوصله من خرید نمیتونم ول کنم برم...

مرسی که جواب دادی...مرسی که همدردی کردی..چه خوب که خواهر مهربونی مثل شما دارم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   reyhanehbanoo  |  15 ساعت پیش
توسط   پارک_پرین_اعظم  |  15 ساعت پیش