برم خونمون یاخونه فامیل سربارباشم

اسی جان دختر قشنگم سلام. ی نگاه ب تاپیکات انداختم خداوند روح مادرتو قرین رحمت الهی بکنه.

درک میکنم سخته و اینکه پذیرش ی شخص جدید سخت تره ولی تو ۱۸ سالته و قوی و قدرتمند هستی و از پس این موضوع هم برمیایی..

من هیچ خاطره ای از بابام ندارم ک فوت شد یادمه بچه بودم برای مامانم خاستگار میومد میمردم و زنده میشدم دائم میرفتم تو دستشویی و حموم گریه میکردم ک مبادا مامانم قبول کنه ...

یادمه خاله و دایی و زندایی هام میگفتن ازدواج کن اینا بزرگ میشن و میرن...تا جونی ازدواج کن چ شبا ک تا صبح از گریه نمیخابیدم و استرس داشتم اگه مامانم شوهر کنه ما چی میشیم...

مامانم هیچ وقت ازدواج نکرد و موهاش سفید شده تا ما بزرگ شدیم و درس و شغل و زندگی تشکیل دادیم..

میخام یگم آقایون کم طاقت تر هستن میدونم حالت گرفته است بغضم گرفت برات ولی برگرد خونه خودت اتاق خودت. من اون زمان ۸ سالم بود تو ک عاقل و دانایی .. برای زندگیت برنامه بچین ب همسر پدرت احترام بزار در حد همسر بابا ب ی مهارت فکر کن ی شغلی برای خودت دست و پا کن پی درس و دانشگاه باش و زندگی رو ادامه بده...

تو از پسش برمیایی من مطمئنم. هر وقت دلت گرفت دخترکم بیا باهام بحرف

قربون دل مهربونت 🩷 خدا حفظت کنه برا عزیزانت

آره تقاص که پس داد ولی آدم نمیشه. همش دکتره همش مریضه همون پسرش که فوت کرد باید آدم میشد ولی نشد

خدای ما هم بزرگه ولی درد بی مادری بدترین درده تو روز عروسیم قبل آرایشگاه رفتم تو حموم اینقدر گریه کردم از حال رفتم

دیروزم که روز مادر بود چشمام از شدت گریه باز نمیشد

خدا نکنه عزیزم. آرزو میکنم همسر خوبی قسمتت بشه و بتونی آینده خوبی داشته باشی و روح مامانت شاد بشه

اره عزیزم برو اونجا خونه ی تو ه بابات باید هردوتونو هندل کنه . خدا مامان گلتو هم رحمت کنه

نه یه دخترم آورد. الانم بدجنسه ذاتش بده. داداشم خوبه اوضاعش درسشو خوند فوق گرفت خدا عزیزانتون رو حفظ کنه

اونم همش مریضه ولی دل خجسته ای داره. پیرمون کرد بابام با بی سیاستیش ما رو بدبخت کرد

وقتی خودش خونه داره چرا مادر بزرگ اینطوری نامادری به نبودن عادت میکنه

بعدم پدر ها مثل مادر ها نیستن بچه جلو چشمشون نباشه بگن وای چی میخوره لباس داره و... باید نیاز های بچه رو ببینه

عجب بابایی و فامیلایی سر پیری زن گرفته خب یواشکی کار خودشو بکنه تو هم از همین الان تو خونه خودت بمون به زن بابات و بابات هم زیاد رو نده تو هونت راحت باش تمرین راحت بودن تو خونه خودت بکن اونها باید برن مسافرت نه تو رو دک کنن

برو خونه،اونجا خونهی تو هم هست

ایشالا که همه چی خوب پیش بره

اره بهش بگو حرف یه روز دو روز نیست از درس نباید عقب بیوفتم

اون خونه قبل هر کس ماله تو ه

عزیزم بنظرم نباید میرفتی

فک کن خانومە ماە عسلشە

چە اشکالی دارە یە هفتە تنهاشون میذاشتی

برو خونه

ولی زیاد به پدرتون و زنش توجه نکن

چند ساله هستی؟