حتی اگر هیچکس حواسش به زانوهای خسته و ابرهای گرفتهی آسمان تو نبود. حتی اگر هیچکس نفهمید که چقدر کم آوردهای و داری لابلای لبخندهات، چه اندوه عظیمی را حمل میکنی. حتی اگر خودت را تنها و آسیبپذیر حس میکردی و دیگران فقط نگاه میکردند. ادامه بده، چون این مسیر توست و در انتها؛ این تویی که طعم رضایت و خوشبختی را میچشی و دیگران فقط نگاه میکنند...
خموش لطیف و دور گریزی، مگر خیال منیI’m so mean, I make medicine sick.”
و اینکه به موفقیت رسیدی از اون بالا به خوشبختی دست تکون میدی و سرتو رو به آسمان میکنی میگی دیدی بلاخره تونستم این سختی هارو پشت سر بزارم ناگهان به پشت سرت نگاه میکنی میبینی تو اون همه سختی فقط یکفنر از پیشرفتت خوشحاله اونم مادرته