چن روزیه که دارم ب سمتش میرم در حالی ک میخام ازش دور باشم انگار از درون دوسش دارمو اونم از درون منو ب سوی خودش میطلبه دیه خسته شدم درست میگن کسایی ک میمیرن زندگی این دنیاشون مرور میشه من چندین بار این دفتر کهنه رو ورق زدم و تنها چیزی ک خیلی خاک خورده و خیلی ب چشم میاد حسرته حسرت اینه چرا نجنگیدم و کنار کشیدم حسرت اینکه چرا فقد نگاه کردم و زندگی رو تجربه نکردم چرا خودم روزامو نساختم و پله هایی رو رفتم بالا ک دیگران ساخته بودن