دو روز پیش رفتم سالن برا ترمیم ناخنام قبل من یه مشتری دیگه زیر دست ناخنکارم بود یه خانم قشنگ و جوون که به شکل خیلی مزحکی سر و گردن و دستاش پر بود از طلاهای سنگین و چیپ و حاج خانومی
مثلا سه مدل تو گردنی به گردنش بود یکیش از این طوق های گرد خورشیدی قدیمی با یه زنجیر ضخیم و بزرررگ باز یه دونه کوتاه تر شمش بود و یه دونه گردنبند پهن مدل عربی که دهه ۸۰ مد بود جفت دستاش پر بود از النگوهای پهن و باریک رنگ و وارنگ
میدونم الان میگین چه با دقت داری توضیح میدی😄
آخه من طراح چرهم دست خودم نیست آنالیز و از حفظ کردن آدما و اینکه چی پوشیدن تو مغزم نهادینه شده
و البته اینکه اینقدر با جزئیات این آدم یادم مونده چون بنظرم آدم عجیبی بود... خیلی عجیب
خلاصه شنیدم داشت مدل و قیمت یه تاج عروس رو به ناخنکار میگفت من رفتم جلو وضعیت ناخنامو نشون بدم که دیدم یه تاج خوشششگل پر از الماسهای درخشان خیلی زیبا بود و بزرررگ.... ناخنهاشم خیییلی ناز شده بود یه دیزاین عروس خییییلی قشنگ پر نگین و درخشان
فکر کردم عروسه بهش تبریک گفتم و گفتم مدل ناخنت خیلی قشنگه عروس خانوم😍
که ناخنکارم گقت نه این عروس نیست جاری عروسه رفته تاج دو میلیونی هم خریده با یه لباس بسیااار گرون طرح لباسنامزدی ولی خیلی تو چشم اینارو ناخنکارم با قیض میگفت😄
من موندم چی بگم
که خودش گقت آره میخوام تمام تلاشمو بکنم از جاریم سرتر باشم حسابی دارم خرج میکنم که تو عروسیش بترکونم لباسم اینجوره اونجوره رفتم فلان آرایشگاه معروف وقت گرفتم که آرایش فلان کنم خلاصه هی داشت میگفت
من گفتم حالا چه لزومی داره... چرا باید اینقدر به خودت سختی بدی عروس کس دیگه است
اونشب برای کس دیگه است اصلاچرا تو اینقدر به جنب و جوش افتادی ...
بنظرم شب عروسی مهمترین شب برای هر دختره فقط باید عروس بدرخشه نه کس دیگه ای که یهو با عصبانیت گفت مگه اون کیه که فقط اون بدرخشه...😒
حالا من داشتم کل دخترها رو میگفتم ولی فهمیدم منظور این خانوم فقط جاریشه سریع گفتم خوب اون عروووسهههه...عروس اون مجلسه...
ما همه فامیلیم به افتخار جشن اون عروس و داماد اونجا جمع شدیم اونشب برای اوناست چه دلیلی داره با نامهربونی و نیت قبلی تلاش کنیم شبشون رو خراب کنیم...
خلاصه که خانوم خوشگل رفت ولی خیلی فکر منو مشغول کرد ...
چرا بعضیا اینقدر واضح حسادت میکنن آخه دلیلش چیه...
واسه شما هم پیش اومده همچین چیزی؟