2777
2789
عنوان

علی

244 بازدید | 12 پست

 داستانی شنیدم که دوس دارم تعریفش کنم:

می گن یه روز مولا علی (ع) توی بیابونی بودن،قنبرغلامشون باچندتاشتر هم پیششون بودن

یه رهگذری که ازاونجا رد می شده،پیش حضرت میاد ومیگه یاعلی گرسنه هستم میشه اگه چیزی داری بهم بدید

علی رو به قنبر می کنه ومیگه یه نون بهش بده

قنبرمیگه یاعلی نون جلودست نیست،پیچیده شده توسفره

علی میگه عیب نداره باسفره ش یه جابهش بدش

میگه  آخه آقاسفره همراه بار پیچیده شده

_پس بار روهم باسفره بهش بده

_آخه بار روی شتره بسته شده

_شتر وبار وسفره وباهم بهش بده😡

قنبرادامه نداد ودوید تا فرمان رو انجام بده

یکی ازقنبر پرسید چی شد؟

قنبرگفت من علی رو می شناسم،اگه ادامه میدادم میگفت قنبر رو هم باشتر و بار بدید بره


                             (یاعلی)


احترام احترام میاره....

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز