2777
2789
عنوان

خاله ام

498 بازدید | 32 پست

سلام بچه ها بگید من اشتباه کردم یا..... 

من با خاله ام خیلی رابطه خوبی داریم، مث دوتا دوستیم بیشتر 

خیلی وقت بود نیمده بود خونمون بیشتر من میرفتم البته بیشتر موقعه ها بعد شام حوصلم سر میرفت میرفتم اونجا 

ماه رمضونیه بهم گفت میخوام بیام خونتون و ناگفته نمونه ک ما دوتا پسر داریم ک دوتایی تغریبا همسن هستن و هم بازی، گفت میخوام بیام پسرم و بیارم با پسرت بازی کنه منم خیلی خوشحال شدم و چون خبر داشتم ک تو چندروز آینده پری میشه گفتم بزاری پری ک شدی بیا، زبون روزه نیا بعد چند وقت میخوای بیای خونمون، زبون روزه میای زبون روزه میری من اینجوری موعذب میشم،  گفت میام اشکال نداره من قبول نکردم ک بیاد 

حالا ناراحت شده ک بهم گفتی نیا خونمون 

ولی بخدا قصد بدی نداشتم فقط خواستم زبون روزه نیاد چون میدونستم شامم نمیمونه برا همین اسرار کردم ک اینجوری نیاد 

حالا از دستم ناراحته بنظرتون کار اشتباهی کردم من 

چیکار کنم از دلش در بیارم

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

وقتی ی بار گفتی و قبول نکرد دیگه نباید اصرار میکردی ک ن نیا پری شدی بیا 

نهایت ی چی میپختی می‌دادی بهش میگفتی موقع افطار بخور 

چی بگم امیدوارم ب دلش نمونه و آشتی کنید

از ی جایی ب بعد آدم هم عاقل میشه هم مهر و محبتش روجا اینکه  پای آدما حروم کنه نثار پای گربه،سگ ها و گلدوناش میکنه.بدون توقع و ب دور از هر آسیبی 
خب میذاشتی بیاد دیگه

خب اون معمولا خیلی دیر ب دیر میاد خونه ما من بیشتر اوقات اونجام، دوست نداشتم زبون روزه بیاد و برگرده، اگه میومد دیگه میرفت اووووو تا کی دیگه بیاد خونه ما

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792