من اصلا حسود نیستم اما به خاطر حرف های سرد از طرف والدین و پسری که یه زمانی دوستش داشتم در گذشته در حال مقایسه ی خودم با دختران هم سن اطرافم هستم که یا تحصیلاتشون بیشتر از منه یا شاغلن یا متاهل. و از این مقایسه و استرس چسبیدم به تخت.
می دونم که زندگی مسابقه نیست و مجبور نیستیم توی هر سن مشخصی مشغول یه کار مشخص باشیم و زندگی آدما و مسیرشون و انتخاباتشون فرق می کنه. اما نیاز دارم یک نفر همین ها رو بهم بگه. یکم بهم انگیزه بدید که بتونم مسیر خودم رو برم و نگاهم به مسیر دیگران نباشه. من فقط گوش می کنم و آخرش تاپیک رو قفل می کنم.