سلام
من حدود چند هفته پیش یه خواستگار خواستن که بیان ...بعد من امادگی ازدواج نداشتم و الانم نمیدونم....میترسم که این آدم خوبی بود و از دستش دادم بیخودی جلسه اول اون کامل راضی بودمن گفتم نه اماباز گفتن دوباره صحبت کنیم و جلسه بعدش اون گفت نه گفته بود فکرمون مثل هم نیست ...چون هر چی گفت من اصلا نمیدونم چی گفتم ...پسره نظامیه مهندسه بعد مذهبیم هست و مثلا گفت ملاک ازدواجت چیه اون کلی گفت من چیزای بدیهی گفتم ...یا مثلا من راجب نماز گفت من نگفتم اصلا ...من راجب سفر تنها رفتن یا با دوست پرسیدم:/حالا من مسافرت نمیرم اصلا و دوستیم ندارم :/ بعد اینکه من خیلی خجالتیم ...بار اولمم بود با پسری حرف میزدم ...اما اختلافم داشتیم مثلا راجب کتاب اون گفت دفاع مقدس و مثلا کتابای شهید بهشتی .من همه نوع کتاب میخونم خودم ..یا مثلا راجب حجاب گفت شما بری دانشگاه عوض نمیشی و چادر بذاری کنار ...من گفتم خودم حجابو انتخاب کردم چادرم فعلا میپوشم و نظرم با حرف بقیه تغییر نمیکنه :/اما من اصن قصدی ندارم بذارم کنار :/تهش شاید ی جاهایی مسافرتی جایی نه کلش اونم :/اصلا طوری حرف زدم خییلی بد ...یا من اصلا پروفایل نمیذارم ...گفتم باعکس پروفایل مشکلی نداری گفت دارم ...شمارشم ندارم ...مامانم گفت شمارتو بده ندادم هیچ نگفتم:/یا اینکه گفت جلسه بعد کی باشه اون با خوشحالی من با شک و تردید گفتم نمیدونم گفت پس خانواده ها تعیین کنن...
من برعکس جلسه اول خوشم اومد ازش این جلسه ...بعد روز بعد کنسل کردن قرار بعدی رو ...من خودم دارم برای کنکور تجربی میخونم ...دیپلمم و ۲۴ سالمه ...الان نمیدونم به نظرتون برمیگرده ؟ یا میشه گفت مثلا شماره منو بهش بدن ...یا دیگه تموم شده..