دلبرا !
در هوسِ دیدنِ رویت ، دلِ من تاب ندارد ؛
نگهم خواب ندارد ؛
قلمم گوشه ی دفتر ، غزلِ ناب ندارد ...
همه گویند به انگشتِ اشاره ؛
مگر این عاشقِ دلسوخته ، ارباب ندارد ؟
در گذرگاهِ زمان ، خیمه شب بازیِ دهر ؛
با همه تلخی و شیرینیِ خود می گذرد ؛
عشق ها می میرند ؛
رنگ ها ، رنگِ دگر می گیرند ؛
و فقط خاطره هاست،
که چه شیرین و چه تلخ ،
دست ناخورده به جا می مانند ...

اخوان_ثالث#