2777
2789
عنوان

مهمونی و ومهمون ناخونده

74 بازدید | 63 پست

سلام خانوما،

داشتم پربازدیدارو می‌خوندم اونی که برنجش کم اومده بود یاد خودم افتادم اولین باری که میخواستم کسی دعوت کنم که رودروایسی باهاش داشتیم، همکار شوهرم بود ظهر که اومدن ۹ نفر دیگه هم اومدن نه از طرف مهمونا،پدرشوهرم و برادرشوهرم دیدن مهمون دارم اومدن  کاردم می‌زدی خون ام در نمیومد اینقدر عصبی شده بودم.

چیکار کنم دیگه پیش نیاد؟برنجم کم نیومد ولی اینقدر استرس کشیدم همه چیزم بهم ریختن بچه هاشون

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

هیچی عزیزم تو کاری نمیتونی بکنی اون طرف باید شعورش برسه سرزده نره جایی😐😶

چرا بزایم پسری ٬ جامو بندازه پشت دری ٬ روم بکشه پالون خری عروسم بگه جادوگری عوضش میزایم دختری جامو بندازه تو پنج دری روم بکشه لحاف زری دامادم بگه تاج سری..😅😅😅😇😇.. کاربر قدیمی... 

چقدر بی ملاحضه بودن من از مهمون ناخونده متنفرم.یبار عموی شوهرم با خونوادش بیخبر از تبریز راه افتاده بودن بیان خونه ما وقتی رسیده بودن ب شهرمون زنگ زدن خونه اید ماهم محلشون ندادیم همون راه رو برگشتن تا یاد بگیرن بیخبر جایی نرن. البته بعدش باهامون بد شدن ولی بنظرم حسابی ادب شدن اما این اخلاق بدشونو ترک نکردن. 

وای واسه منم اتفاق افتاده یه بار مهمون دعوت کردم قیمه گذاشتم بعد دقیق داشتم سفره پهن میکردم زنگ زدن اونموقه با ابجیم‌ همسایه بودم زنگ زدم آبجی ناهار چی‌داری‌ گفت مرغ رفتم قابلمه هاشو برداشتم‌ اوردم  بعد ابجیم‌ میگه املت درست کردم پسرم‌ میگفت مامان مگه مرغ نبود من دیدم رو گاز ابجیم‌ گفته بود نه بابا خیالاتی شدی   

کاری نمیشه کرد گلم فقط باید حرص خورد من که نمیتونم حریف خوانوده شوهر بشم اینجور مواقع و همیشه یه وعده غذا بیشتر میزارم چون از این سورپرایز ها زیاد شدم از طرفشون عادت کردم روم نمیشه مهمونو که میاد با ترش رویی ناراحت کنم اونا هم منو شناختن 😂😂😂😂

هیچی عزیزم تو کاری نمیتونی بکنی اون طرف باید شعورش برسه سرزده نره جایی😐😶

چی بگم والا،بعضی وقتا که مهمونیم خودمونی هست مثل مادرم میبینی بچه هاشونو میفرستن سر همین دیگه مامانم اینا خونه ام نمیان

کاری نمیشه کرد گلم فقط باید حرص خورد من که نمیتونم حریف خوانوده شوهر بشم اینجور مواقع و همیشه یه وعد ...

دقیقا نمی‌دونم چرا اینجوریم منم،جاریم با اینکه برادرشوهرم دعوت می‌کنه و سالی ماهی ما بریم همچین اخم و تخم میکنه

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792