وقتی پسرم اومد گفت زن اون دوستش بیست و چهار ساعته با بابا در تماس تصوریه و با پوشش راحت که شوهره هم در جریانه و کلی جزییات مشکوک دیگه
لایک
مثلا در قالب روشنفکری و دوستانه و این جیزا که شعر با هم می خوندن و آشپزی بهش یاد می داده و البته ساعتهای زیادی هم پشت درهای بسته بوده که گوشیو به شدت از پسرم قایم می کرده و کوشیو رو بر می گردونده یا وقتی می رفتن شهرستان پسرمو می ذاشته پیش اون مرده و ساعتها با زنه دوتایی بیرون می رفتن و پیج شخصی زنه رو فالو کرده بود و زیر پستهای کاری اش هم قلب و این چیزا و چیزهای مشکوکتر
خوب
مرده بکارا زنه رو زده شوهرت؟
مشکوکترینش هم این بوده که یه بار که پسرم و باباش تو ماشین بودن زنه زنگ می زنه و صدا تو ماشین از مونیتور پخش میشه
زنه حدود چند دقیقه فقط نفس نفس می زده
پسرم می پرسه این چرا این جوری می کنه که زنه صدا ی پسرمو میشنوه و ساکت میشه و همسرمم میکه بعدا بهت زنگ می زنم و قطع میکنه و بعد که باز پسرم می پرسه جریان چی بود
تو جواب میگه فلانیه دیگه با من شوخی داره داشته شوخی می کرده
شوهرم بعد که پسرمو اورد پیش من خودش تا ماهها رفت و اون شهرستان مونده بود احتمالا خونه همون دوستش
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
