2777
2789
عنوان

مهمون ناخونده

| مشاهده متن کامل بحث + 635 بازدید | 43 پست
بمونید تو خونشون جایی نرید یکم خرج بیوفتن دیگه نمیان  تازه اونجا کار هم نکن

خونشونم اخه فقط یه پذیراییه اینجورکه شوهرم قبلا رفته بود رسونده بودش خونش جایی نبست ادم بخاد راحت باشه بهرحال جلومرد غریبه ادم معذب میشه همشم باید روسری سرت باشهخدایی نمیتونم اینجوری

بنظرم شوهرت باید به دوستش بگه  جاریم اینجوری بود که از یه شهر دور هر سال دوستای شوهرش میومدن ا ...

خوبه که شوهرش اینجوری میتونه بگه شوهرمنو بکشی نمیزنه این حرفو. اینام کثیفن اونبار اومده بودن ازمن برس میخاستن موهاشونو شونه کنن منم یه برس نو داشتم دادم بهشون همینجوری باهمون موها ولش کرده بودن رفته بودن. منم پسرم کوچیکه 3سالشه بشدت بهونه میری میکنه نمیزاره کاری بکنم یه سره بهم اویزونه

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

خب مشکل منم همینه به شوهرم زنگ میزنن اونم نمیتونه بگه نه اونام ازخدا خاسته خودشونو تلپ میکنن رو سرمن ...

بشین با شوهرت منطقی حرف بزن اگه دیدی نمیتونه زنگ زدن خودت گوشیو جواب بده خیلی محترمانه بگو مثلا داریم میریم خونه مادرم یا فامیلامون یا چمیدونم مریضیم برای سلامتی خودتون نیاین  داریم میریم مسافرت یه چند دفعه بپیچونیشون دیگه نمیان:/

ما از نسل جادوگرانی هستیم که نتوانستند آنها را بسوزانند:)🕊
خونشونم اخه فقط یه پذیراییه اینجورکه شوهرم قبلا رفته بود رسونده بودش خونش جایی نبست ادم بخاد راحت با ...

وای خدا چقدر نخورده ان🥲داستانتو گفتی یاد فامیلای خودمون افتادم

دقیقا اوج کرونا بود بعد اینا کار پیش اومد براشون باید هرماه میومدن تهران. کار برای یه نفر بود اما هر دفعه با یکی میومد بار اخر گفت خانواده داداشم و مادرمم هستن بابام اعصبانی شد گفت اونا دیگه برای چی الان اوج کروناس! دیگه نیومدن خداروشکر 

بهشون برخورد 

بعد جالبه کلا ما میرفتیم شهرشون مارو تحویل نمیگرفتن 

🦋«زندگیِ مینیمالیستی»🦋 یعنی بازگشت به سادگی ، به اصلِ آن چه واقعاً مهم است. یعنی فهمیدن اینکه شادی در داشتن چیزهای بیشتر نیست، بلکه در داشتن چیزهای درست است. وقتی مینیمال زندگی می‌کنی، ذهنت سبک‌تر می‌شود. دیگر لباس‌هایی که سال‌هاست نپوشیده‌ای ذهنت را شلوغ نمی‌کنند. دیگر اشیای بی‌استفاده در گوشه‌ی خانه یادآور گذشته‌ای نیستند که رهایش نکرده‌ای. تو یاد می‌گیری که آن‌چه ارزش نگه‌داشتن دارد، عشق است، آرامش است، لحظه‌ای با چای گرم و آفتاب روی پنجره 🌾 اگه دوست داری به جمع مینیمالیست ها ملحق بشی بهم بگو تا لینک تاپیک رو بهت بدم 🥰 

خوبه که شوهرش اینجوری میتونه بگه شوهرمنو بکشی نمیزنه این حرفو. اینام کثیفن اونبار اومده بودن ازمن بر ...

سری بعد بدون تعارف اگه شوهرت خبر داد دارن میان برو خونه وسایلت رو جمع کن برو خونه مامانت به شوهرت بگو خودت ازشون پذیرایی کن 

چخبره دیگه 😤

به نظرم بگو شوهرت الان زنگ بزنه بگه خانومم براش کار پیدا شده و چند روزی نیست و متاسفانه نمیتونیم پذی ...

دیگه الانکه نمیشه زشته همونموقع باید میگفت اینموقع گفتن دیگه واقعا روی خودمم نمیشه🤣🙄

نه عزیزم خودت هم مثل شوهرت نمیتونی نه بگی فامیل که نیستن که بگی تا آخر عمر چشممون تو چشم همه میگفت ...

اخه بمن که زنگ نزدن وگرنه میگفتم به شوهرم زنگ زدن من خودمم شیفتمو از قبل  شوهرم میدونست که صبحم ولی بهش اینجوری گفت که غیر مستقیم حالیشون کنه ولی یانمیفهمن یا خودشونو میزنن اون راه

واقعا چجوری میتونید بذارید غریبه ها تنها تو خونتون بمونن؟ 🥲

ممن خودم وسواس دارم مهمون که برای شام یاناهار میاد بعدش خونمو زیرو رو میکنم ولی چیکارکنم بااین شوهرم برای یک کاهم کاردرست میکنه خودش فقط همین شامو پذیرایی رو میبینه ولی من بعدشم میبینم که باید خونه تکونی کنم

اسی مقصر شوهرته تمام😐😐😐😐😐یعنی چی خانومم جابه جا کنه شیفتشو

خخب منم همینو میگم ولی تاحرفی میزنم اقا بهش برمیخوره که چقدر غرمیزنی من خودمم ارامشم بهم میریزه خودمم ناراحتم ولی چیکارش کنم من که قدرت نه گفتن نداره

زنگ بزن مادرت اینا هم بیان خونت بمونن

ممامانم زانوهاش کیست دراورده پاهاش گرم داره اصلا نمیتونه راه بره امروز میخاستم برم بهش سربزنم که اینجوری شد خونه مام پله داره نمیتونه بیاد بالا

بشین با شوهرت منطقی حرف بزن اگه دیدی نمیتونه زنگ زدن خودت گوشیو جواب بده خیلی محترمانه بگو مثلا داری ...

من چه کنم که شانس من هروقت زنگ میزنن یا شوهرم بیرونه یا من نیستم وگرنه خودم جوابشو میدادم. دیگه اینموقعم که نمیشه زنگ زد بگی نیان

وای خدا چقدر نخورده ان🥲داستانتو گفتی یاد فامیلای خودمون افتادم دقیقا اوج کرونا بود بعد اینا کار پی ...

اره خدایی منم حرصم میگیره همه همکارای اون شهرش همینجور بودن زنگ میزدن ما شهرتونیم کجایین مابیاییم خونتون یا فلان فامیلمون داره میاد ادرس بده بگم بیان خونتون حالاباز خداروشکر اونارو میپیچوند ولی بااین یکی یکم صمیمی تر بود یه بار فقط خابگاه نداشت شب رفته بود برای خوابش مونده بود اونم تو حیاط خابیده بود که زن و بچش معذب نشن

سری بعد بدون تعارف اگه شوهرت خبر داد دارن میان برو خونه وسایلت رو جمع کن برو خونه مامانت به شوهرت بگ ...

واقعا باید همینکارو کنم. باورت میشه یه سری همینکارو کردم بازم فایده نداشت اونموقع پسرم6ماهش بود من بابچه اواره شدم اقا بادوستاش توخونه کلیم بهشون خوش گذشته بود بدتر شد بهشون خوش گذشته بود بیشترمیخاستن بیان میگفتن خانمش که میره نیست مام راحتیم بهترشون بود

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

پریودی یه روزه😒

bud | 16 ثانیه پیش
2791
2779
2792