ببینید در واقع
اکثر آدمها خود واقعی شون نیستن.
افکار آنها نظرات فردی دیگه ای هستش ، زندگیشون تقلیدی از زندگی دیگران و علایقشون اعتقادات دیگران.»
جمله از اُسکار وایلد هستش👆🏻
از هر دو جنبه قابل بررسی هستش
اول، ما از عدم پذیرش دیگران میترسیم.
آیا درست لباس پوشیدهام؟ مردم به لهجهام نمیخندند؟ احمق به نظر نمیرسم؟ آیا ممکن است اشتباه کنم؟ وقتی احساس میکنیم دیگران فکر بدی درمورد ما میکنن، احساس بدی به ما میده و به همین دلیل همه تلاشمون رو میکنیم که این اتفاق نیوفتع.
دوم اینکه، همه ما دوست داریم احساس مهم بودن کنیم و به همین دلیل به دنبال توجه مثبت دیگران هستیم.
این یکی از اصلیترین نیازهای ماست. این احساس خوب برای ما مثل یک دارو میماند که به آن اعتیاد پیدا میکنیم و تلاش میکنیم به هر طریقی که شده اون رو به دست آوریم.
آنقدر دربهدر پذیرش دیگران هستیم که زندگیهایی محدود و ناراحتکننده برای خودمان میسازیم و بخاطر اینکه نگران این هستیم که بقیه چه فکر میکنن ، از انجام کارهایی که دوست داریم دوری میکنیم. درست مثل معتادین به موادمخدر یا الکل که برای به دست آوردن موارد موردنیازشوم زندگی بیخاصیتی را ادامه میدن، ما هم برای گرفتن پذیرش دیگران که به آن معتاد شدهایم، زندگی و وجودمان را بیارزش میکنیم.
این دارو آنقدر اعتیادآور است که اکثر افراد نمیتوانند اون را ترک کنند. اما در این مورد هم مثل هر داروی اعتیادآور دیگر، باید هزینهای پرداخت کنید.
قیمت داروی پذیرش آزادی است ، آزادی اینکه خودتون باشید. دارویتان را میخواین یا آزادیتون رو؟ نمیتوانید هر دو آنها را با هم داشته باشید.
اگر میخواهید آزادی شخصیتون رو داشته باشید، باید فراموش کنید دیگران چه فکری درموردتون میکنند.
حقیقت این است که این یک نوع توهم است
شما به هیچ وجه نمیتوانید فکر دیگران درمورد خودتون را کنترل کنید.
مردم فکر و تصورات خودشون رو دارند و مطمئناً خودشان را خیلی بیشتر از شما دوست دارند.
درواقع، بیشتر به گذراندن صبح و ظهر و شب خودشان فکر میکنند تا به شما.
اگر سعی کنید با نظر دیگران زندگی کنید، زندگیتان رو روی شنهایی که در حال فرو رفتن هستند ساختهاید. هر فردی طریقه خاصی برای فکر کردن دارند و افکار آنها مدام تغییر میکند. کسی که سعی میکند همه رو راضی کند در آخر فقط خسته میشود و نمیتواند حتی یک نفر را راضی نگه دارد.
پس چطور میتوانید کنترل از دست رفته را دوباره به دست خودمان بگیریم؟ اگر واقعاً برای ترک داروی پذیرش دیگران آماده هستید، فقط یک راه برایتان وجود دارد: گرفتن یک تصمیم قاطع برای فکر نکردن به اینکه دیگران چه فکری درموردتان میکنن.
این به آن معنا نیست که از این به بعد باید با دیگران بدرفتاری کنید، آنها و نظراتشان را زیر پا بگذارید یا از آنها سوءاستفاده کنین
ی جایی خوندم که نوشته بود اگر هیجکس برایش مهم نباشد که بقیه چه فکری میکنند، دنیا جای مزخرفی بود. اما چرا؟ همه ما میدانیم چه چیزی خوب است و چه چیزی بد. این خودتان هستید که با ارزشهای درونی خودتان
نه ارزشهایی که دیگران به شما تحمیل کردهاند
باید زندگیتون رو کنترل کنین.
اگر زندگیموپ را با این ارزشها هدایت کنیم نه سیستم عقیدتی و ارزشی دیگران، زندگی موثرتر، معقولتر، هدفمندتر و شادتر خواهیم داشت.
فقط یک سوال باقی میماند ، واقعاً دوست دارید آزاد شوید؟🥲
.
.
.
.
.
.
.
.
هنوز ادامه داره😂