من امروز اینطوری شدم چشمام باز بود بیدار بودم ولی یه دقیقه قبلش خواب بودم نمیتونستم تکون بخورم سرم تکون بدم دستمو یا حتی حرفی بزنم تصویر هیچ موجودی نه تویه ذهنم اومد ونه هیچی ....
برای یک دقیقه بود این حالت و بعد عادی شدم ....
نترسیدم..چون حال روحیم بده و به زندگی هیچ امید و دلبستگی ندارم حتی تویه اون حالت نترسیدم و هیچ تقلایی نکردم حتی برا کسی تعریف نکردم ....