سلام خانما شرمنده طولانیه..من یه مشکلی دارم..مشکل هم بی عاطفگی و بی مهری پدرمه..من خودم متأهلم سن زیادیم ندارم ۱۹ سالمه ولی اگه تو زندگی مشترکم دچار مشکل جدی بشم پدرم اصلا اهمیتی نمیده و مشکلمو حل نمیکنه پشتم وانمیسته..اگه بفهمه مشکلی دارم زنگ میزنم اصلا جوابمو نمیده..اینم بگم پدر مادرم جدا هستن و پدرم زن داره خودش..بهم خودش میگه اگه مشکلی داشتی من در خدمتتم دخترم من پدرتم چرا مشکلتو حل نکنم وقتاییم که میاد خونم روغن و برنج و مواد غذایی برام میگیره میاره بدون اینکه من بگم خودش میگیره ولی برخلاف گفتنش اصلا اهمیتی به مشکلاتم نمیده و حلش نمیکنه انگار از حل مشکلات فراریه با اینکه خودش کارمند دادگستریه..تو مجردیمم زیاد اهمیت نمیداد بهم خرجی نمیداد اصلا فقط ماه به ماه نفقه مونو واریز میکرد که اونم مبلغ زیادی نبود و اینکه فقط وقتایی که میرفتم مدرسه خرجمو میداد که اونم فقط برا خوردو خوراکم بود..بنظرتون چیکار کنم؟!
این خیلی بده که خانواده شوهرم فک کنن و بفهمن برا پدرم مهم نیستم و بهم اهمیتی نمیده..😑😑
برخلاف جاریم که یه پدر داره مثل شیر اگه برادر شوهرم چپ به جاریم نگاه کنه چشماشو درمیاره..ممکنه این تفاوت رو بین خانواده منو جاریم ببینن و بفهمن که پدرم اهمیتی نمیده..
یبار که منو شوهرم نصف شب ساعت دو بد دعوامون شد کارمون کشید کلانتری برادر شوهرم رفت دم خونه پدرم و گفت دخترت و برادرم باهم دعواشون شده رفتن کلانتری بیا یدقه پایین ولی بابام نیومد..
هرچقدم فرداش زنگ زدم جواب نداد خلاصه هرجور شده زنگ زدم بهش گفتم جریان دعوارو و قضیه رو فهمید و پیگیر شد..نمیدونم چرا اینجوریه ازش سر درنمیارم واقعا..