سلام بچه ها من ۶ ساله که ازدواج کردم و یه دختر ۳ ساله دارم من و همسرم عاشق هم بودیم و خانواده هامون اصلا راضی ب ازدواج ما نبودن با هزار سختی و بدبختی ک بود ازدواج کردیم شوهرمم کم سن و ساله ولی واقعا عاشق منه.مادرم و پدرم از شوهرم متنفرن و اجازه نمیدن شوهرم بیاد خونشون چون میگن ما راضی نبودیم دخترم و بدیم به این چون شغلش ازاده شوهرم ولی وضع مالیشون خوبه.شوهرمم همه چیز و تحمل میکرد چون منو دوس داره.حدود یک ماه پیش من اومدم خونه پدرم سر بزنم که یه شهر دیگه است و یک هفته موندم بعد شوهرم زنگ زد بهم گفت فردا میام دنبالت منم گفتم باشه بیا وقتی ک اومد دیدم دوتا از خواهر شوهرام که باهم قهریم داخل ماشین بودن گفتم اینا رو واسه چی اوردی با خودت گفت که.......هستید بقیه اش و بگم؟؟؟؟؟؟