دوباره گذاشتم برای کسایی که نخوندند.
از همون اول حتی موهای زاید در اون قسمت رو نگفت و من موقعی که اونجام مو دراورد فکر کردم چیز بدیه. و من یواشکی موهام رو میزدم وقتی میفهمید با کنایه میگفت مو های بدنت رو کندی!!نمیدونم چرا اینقدر حساسیت زیادی داره.
برادرم شب ها نمیاد بامون تلویزیون ببینه تو اتاق سرش تو گوشیه یا تو کتاب مادرم میگه داری فیلم های بد میبینی .بابام میگه چرا این حرف ها رو میزنی که حساسش کنی و خودت با این حرف ها حواسش رو سمت این چیزا میب ی .
خب مادر خوب بشین صمیمی و با محبت با بچه هات در مورد رابطه جنسی و این مسایل صحبت کن به خدا اگر پدر و مادر ها در این رابطه با بچشون دوست باشند و بشینند براشون توضیح بدند والا بچه سمت این چیزا نمیره .
نمیدونم چرا فکر میکنه من همش فکر و ذکرم پسر هاست و به اونا فکر میکنم من هیچوقت به رابطه داشتن با پسرا فکر نکردم.
خواهشا دو تا تاپیک قبلم رو بخونید چون خیلی دقیق توضیح دادم رفتارش رو.
مادر های شما چجور بودند؟ من الان بیست و پنج سالمه