ما را ز خاک پاک نجف آفریده اند
ما را غلام کوی علی بر گزیده اند
کی از زبان ما بجز او را شنیده اند
آنان که طعم وصل نجف را چشیده اند
مستند تا ابد چو دل می گسارها
اصلا مسلم است نیازی به آیه نیست
دین را بجز محبت او قدر و مایه نیست
جز او به طاق عرش خداوند پایه نیست
نور است و گرد نور سیاهی و سایه نیست
شب میشود ز نور علی چون نهارها
مهر علی به لوح دل ما مصور است
نی ما،بر انبیا دل و دلدار و دلبر است
عیسی غلام کوی گدایان قنبر است
موسی به طور سرخوش دیدار حیدر است
باشند انبیا به درش پرده دارها
دین کامل از ولای علی گشت در غدیر
گردید مصطفی به ولای علی بشیر
یعنی علیست بر همگان سرور و امیر
گشتند دشمنان علی بعد از این حقیر
اسلام در غدیر یافته این اعتبارها
وقتی علی به دست نبی بر فراز رفت
از کفر در غدیر همه ی امتیاز رفت
از دین بدون حب علی هر جواز رفت
آوای دین ز کام نبی در حجاز رفت
با یا علی گرفت ز مذهب ، غبارها
از دین حق ولایت حیدر بود هدف
مهر علیست گوهر و دین است چون صدف
دل بسته ایم ما ز ازل بر شه نجف
تا آوریم باده ی وصل علی به کف
داریم از شراب لبش انتظارها
در انما،علی شده از سوی حق خطاب
یعنی علی ز جانب حق گشته انتخاب
هو حق علیست ماحصل چارمین کتاب
فهمیدم از ندای سلونی بوتراب
علم از علی گرفته چنین اعتبارها
تا از نیام خود به در آورده ذوالفقار
دشمن ز برق تیغ دو دم گشته در فرار
از ذوالفقار قهر خدا گشته آشکار
کی همچو ذوالفقار بدیدست روزگار
تیغ دوپیکری به کف شهریارها
دانی چرا نداشت زره پشت مرتضی
بر پشت شیر،زره کی بود سزا
بر دشمنان،علی نکند پشت هیچ جا
شاهد بیاورم پی تایید ادعا
همچون حنین و بدر،برایت هزارها
مقداد شان تو نبود مدح شاه دین
مثل خداست حیدر کرار بی قرین
هرچند شعر تو شده زیبا و دلنشین
حد تو نیست مدحت بی حد که با یقین
کار تو نیست مدح خداوندگارها
مقداد اصفهانی