غزل سبز نگاه تو اگر پنهانیست
آخرین کوچه ی احساس پر از ویرانیست
لحظه ای نیست که مبهم نشود نقطه ی تنهایی من
وبرای تَرَک بغض دلم بارانیست
گفته بودند که تکرارعبورتو ازاین پنجره هاست
بوی نمناکی دل خاطره ای طوفانیست
حجم متروکه شدن ثانیه ها را گم کرد
پشت این قافیه ها خلوت غم زندانیست
دل هرکس نتوانست که احساس کند رنگ تورا
وبفهمد که کدامین غزلت راه تو را پایانیست
التهاب است که از چشم سحر می ریزد
ای مسافر گذری خاطره ها بارانیست
سلام.. دوستان لطفا نظرتون رو درباره ی این شعر بگین.. سروده ی خودمه ازدوران نوجوونیم یادگار دارمش.. ممنون