2777
2789
عنوان

«شعر4»

| مشاهده متن کامل بحث + 53326 بازدید | 8664 پست
کیستی که من اینگونه به اعتماد نام خود را با تو می گویم نان شادی ام را با تو قسمت می کنم به ک ...

رفتي و نديدي كه دلم بي تو شكست


          بند بند تن خسته ام از هم بگسست


                        من ماندم و يك آرزوي رفته به باد


                             مهر كسي جز تو به دل من ننشست



در من کسی جان میدهد هر شب با خاطراتی سرد و تکراری ...دیوانه جان کی میشود اصلا ، از حال و روزم دست برداری ...؟دلبستگی طعم گسی دارد ، با بغض های قصه درگیری ...دستت که از دستش جدا باشد .‌..دست خودت را هم نمیگیری ...ویرانه ها را خوب میفهمم ...استادِ ماندن زیر اوارم .. لبخند بر لب میزنم اما .... درد وخیمی در سرم دارم ...درد وخیمِ در سرم هستی احساسِ پوچی بینِ اشعارم .‌..پلکی بزن پیش از عبورت یک ...مُردن به چشمانت بدهکارم ...ما را به جرمِ عاشقی کُشتند...با چوبه ای از جنس ویرانی ...حتما تصور میکنی خوبم ....!!!افسوس اصلش را نمیدانی ...!             

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

رفتي و نديدي كه دلم بي تو شكست           بند بند تن خسته ام از هم بگسست ...

د‌ل های ما که به هم نزدیک باشن
دیگر چه فرقی می کند
که کجای این جهان باشیم
دور باش اما نزدیک
من از نزدیک بودن‌های دور می‌ترسم

 ///موهیتا راست میگف اهواز شهر عاشقیه شهر دیوونگیه ❤ خدایا شکرت بابت همه چی♥💫///

👌👌 یارب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست  جان ماسوخت بپرسید که جانانه ی کیست

تو را نادیدن ما غم نباشد 

که در خیلت به از ما کم نباشد 

من از دست تو در عالم نهم روی 

ولیکن چون تو در عالم نباشد... 

تبسمی از تو مرا کافیست تا از هیچ به همه چیز برسم🌟 
[QUOTE=148272407]خدانکنه  خدایی ببین  هر دفعه ک میام باید لینک بردارم بذارم تو این تاپیک ت ...

نشی ک حیفی 😚😚

متعهد💍.... گلستون ميشه اين خونه                                               همينجورى نميمونه....🥀🌲
تو را نادیدن ما غم نباشد  که در خیلت به از ما کم نباشد  من از دست تو در عالم نهم روی&nbs ...

دل ودین و عقل وهوشم همه را به باد دادی 

زکدام باده ساقی به من خراب دادی

I would love to be kind to me, i saw with all kindness

باید چه کنم با غم و تنهایی و دوری


وقتی همه دادند به هم دست تبانی


آیا شده از شدت دلتنگی و غصه


هی بغض کنی، گریه کنی، شعر بخوانی



در من کسی جان میدهد هر شب با خاطراتی سرد و تکراری ...دیوانه جان کی میشود اصلا ، از حال و روزم دست برداری ...؟دلبستگی طعم گسی دارد ، با بغض های قصه درگیری ...دستت که از دستش جدا باشد .‌..دست خودت را هم نمیگیری ...ویرانه ها را خوب میفهمم ...استادِ ماندن زیر اوارم .. لبخند بر لب میزنم اما .... درد وخیمی در سرم دارم ...درد وخیمِ در سرم هستی احساسِ پوچی بینِ اشعارم .‌..پلکی بزن پیش از عبورت یک ...مُردن به چشمانت بدهکارم ...ما را به جرمِ عاشقی کُشتند...با چوبه ای از جنس ویرانی ...حتما تصور میکنی خوبم ....!!!افسوس اصلش را نمیدانی ...!             

من هرشب تنهاییَ م را برمیدارم میگذارم زیر سرم

تا شب را راحت با خیال تو تخت بخوابم...



میگن وقتی سجده میکنی فکر کن سرت رو روی پای خدا گذاشتی از وقتی شنیدم دلم نمیخاد سرمو از سجده بردارم .......

شنیدم مصرعی شیوا، که شیرین بود مضمونش

منم مجنون آن لیلا که صد لیلاست مجنونش‌


ز عشق آغاز کن، تا نقش گردون را بگردانی

که تنها عشق سازد نقش گردون را دگرگونش


به مهر آویز و جان را روشنایی ده که این آیین

همه شادی است فرمانش، همه یاری است قانونش


غم عشق تو را نازم، چنان در سینه رخت افکند

که غم‌های دگر را کرد از این خانه بیرونش

در من کسی جان میدهد هر شب با خاطراتی سرد و تکراری ...دیوانه جان کی میشود اصلا ، از حال و روزم دست برداری ...؟دلبستگی طعم گسی دارد ، با بغض های قصه درگیری ...دستت که از دستش جدا باشد .‌..دست خودت را هم نمیگیری ...ویرانه ها را خوب میفهمم ...استادِ ماندن زیر اوارم .. لبخند بر لب میزنم اما .... درد وخیمی در سرم دارم ...درد وخیمِ در سرم هستی احساسِ پوچی بینِ اشعارم .‌..پلکی بزن پیش از عبورت یک ...مُردن به چشمانت بدهکارم ...ما را به جرمِ عاشقی کُشتند...با چوبه ای از جنس ویرانی ...حتما تصور میکنی خوبم ....!!!افسوس اصلش را نمیدانی ...!             

ای رفته ز دل، رفته ز بر، رفته ز خاطر

بر من منگر تاب نگاه تو ندارم


بر من منگر زانکه به جز تلخی اندوه

در خاطر از آن چشم سیاه تو ندارم


ای رفته ز دل ، راست بگو!‌ بهر چه امشب

با خاطره ها آمده ای باز به سویم؟



در من کسی جان میدهد هر شب با خاطراتی سرد و تکراری ...دیوانه جان کی میشود اصلا ، از حال و روزم دست برداری ...؟دلبستگی طعم گسی دارد ، با بغض های قصه درگیری ...دستت که از دستش جدا باشد .‌..دست خودت را هم نمیگیری ...ویرانه ها را خوب میفهمم ...استادِ ماندن زیر اوارم .. لبخند بر لب میزنم اما .... درد وخیمی در سرم دارم ...درد وخیمِ در سرم هستی احساسِ پوچی بینِ اشعارم .‌..پلکی بزن پیش از عبورت یک ...مُردن به چشمانت بدهکارم ...ما را به جرمِ عاشقی کُشتند...با چوبه ای از جنس ویرانی ...حتما تصور میکنی خوبم ....!!!افسوس اصلش را نمیدانی ...!             
آنچه به تو می دهم عشق من نیست؛ بلکه تو خود، عشق منی

ای که پرسی موجبِ این ناله‌هایِ دلخراش؛
سینه‌ام بشکاف تا بینی درونِ خویش را...!

وحشی-بافقی#  

حضرتِ درمان بیا...!💛                                                اَللهُمَّ عَجِّل لِوَلیکَ الفَرَج؛ آمین.

ای زندگی، تن و توانم همه تو


جانی و دلی، ای دل و جانم همه تو


تو هستی من شدی، از آنی همه من


من نیست شدم در تو، ازآنم همه تو



در من کسی جان میدهد هر شب با خاطراتی سرد و تکراری ...دیوانه جان کی میشود اصلا ، از حال و روزم دست برداری ...؟دلبستگی طعم گسی دارد ، با بغض های قصه درگیری ...دستت که از دستش جدا باشد .‌..دست خودت را هم نمیگیری ...ویرانه ها را خوب میفهمم ...استادِ ماندن زیر اوارم .. لبخند بر لب میزنم اما .... درد وخیمی در سرم دارم ...درد وخیمِ در سرم هستی احساسِ پوچی بینِ اشعارم .‌..پلکی بزن پیش از عبورت یک ...مُردن به چشمانت بدهکارم ...ما را به جرمِ عاشقی کُشتند...با چوبه ای از جنس ویرانی ...حتما تصور میکنی خوبم ....!!!افسوس اصلش را نمیدانی ...!             
ای زندگی، تن و توانم همه تو جانی و دلی، ای دل و جانم همه تو تو هستی من شدی، از آنی همه من ...

خُنُک آن دم که نشینیم در ایوان من و تو
به دو نقش و به دو صورت به یکی جان من و تو...

مولانا#  

حضرتِ درمان بیا...!💛                                                اَللهُمَّ عَجِّل لِوَلیکَ الفَرَج؛ آمین.
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز