2777
2789
عنوان

«شعر4»

| مشاهده متن کامل بحث + 53324 بازدید | 8664 پست

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

در من کسی جان میدهد هر شب با خاطراتی سرد و تکراری ...دیوانه جان کی میشود اصلا ، از حال و روزم دست برداری ...؟دلبستگی طعم گسی دارد ، با بغض های قصه درگیری ...دستت که از دستش جدا باشد .‌..دست خودت را هم نمیگیری ...ویرانه ها را خوب میفهمم ...استادِ ماندن زیر اوارم .. لبخند بر لب میزنم اما .... درد وخیمی در سرم دارم ...درد وخیمِ در سرم هستی احساسِ پوچی بینِ اشعارم .‌..پلکی بزن پیش از عبورت یک ...مُردن به چشمانت بدهکارم ...ما را به جرمِ عاشقی کُشتند...با چوبه ای از جنس ویرانی ...حتما تصور میکنی خوبم ....!!!افسوس اصلش را نمیدانی ...!             

چشمی به رهت دوخته ام باز که شاید


بازآئی و برهانیم از چشم به راهی

حافظ کل قرآن 😍من یڪ دختر چآدریم😊شاد و پر نشاط☺️سر زنده و پرڪآر😉قرآن ونهج البلاغه اگر میخوانم ... رمآن هم می خوانم😍پآی سجاده اگر گریه میکنم😭خنده‌هام بین دوستام تماشایی است😅من اگر چادر سرم میکنم☝️نقاشم هستم✏️خطم هم خوبه ✍🏻حرف های دخترونم هم سر جاشه🤪شوخۍ هاۍ دوستانه هم میکنم😆تئاتر و سینماهم‌میرم البته‌نه هرفیلمی🙃کوه هم میرم با حفظ حجابم🏔من‌قشنگ تر ازدنیای‌خودم سراغ ندارم😍 



من یک دخترم 

از دیار لطافت و عشق ومھربانی 


بدون توقع عشق میورزم 

و در کمال خضوع مھربانی میکنم 


حالا تو میتوانی شادی ھایم را بہ عرش برسانی!



کار سختی نیست !


بیا و لبخند ھایت را بیشتر کن 

نوازش ھایت را ...

بیا و با تعریفی سادہ 

قلبم را پر از رنگین کمان کن !

بگذار در نگاھم غنچہ ھایی از طراوت بروید 

بگذارد دستانم بوی مھر دھند 

و لبانم زیباتر از، تمشک ھای روییدہ در باغ پیرمرد مھربان!!!


بگذار در دلخوشی ھای کوچکم غرق شوم 

و در دنیای دلبرانہ ھایم 

وقت بگذرانم !!!


این من، بہ نفع تو نیز ھست !

باور کن!!!



بانوی ارغوانی 

❣🍁🍃

نفسم شعر و تنم شعر و روانم شعر است                                من اگر شعر نباشد بخدا میمیرم💖❣🍁🍃


مرگ من در کف تو ، زندگی ام در کف توست


تا کجایم بکشانی که عنانم با توست ..



حافظ کل قرآن 😍من یڪ دختر چآدریم😊شاد و پر نشاط☺️سر زنده و پرڪآر😉قرآن ونهج البلاغه اگر میخوانم ... رمآن هم می خوانم😍پآی سجاده اگر گریه میکنم😭خنده‌هام بین دوستام تماشایی است😅من اگر چادر سرم میکنم☝️نقاشم هستم✏️خطم هم خوبه ✍🏻حرف های دخترونم هم سر جاشه🤪شوخۍ هاۍ دوستانه هم میکنم😆تئاتر و سینماهم‌میرم البته‌نه هرفیلمی🙃کوه هم میرم با حفظ حجابم🏔من‌قشنگ تر ازدنیای‌خودم سراغ ندارم😍 

دل به سختی بنهادم

پس از آن دل به تو دادم


هر که از دوست،

تحمل نکند، عهد نپاید


حافظ کل قرآن 😍من یڪ دختر چآدریم😊شاد و پر نشاط☺️سر زنده و پرڪآر😉قرآن ونهج البلاغه اگر میخوانم ... رمآن هم می خوانم😍پآی سجاده اگر گریه میکنم😭خنده‌هام بین دوستام تماشایی است😅من اگر چادر سرم میکنم☝️نقاشم هستم✏️خطم هم خوبه ✍🏻حرف های دخترونم هم سر جاشه🤪شوخۍ هاۍ دوستانه هم میکنم😆تئاتر و سینماهم‌میرم البته‌نه هرفیلمی🙃کوه هم میرم با حفظ حجابم🏔من‌قشنگ تر ازدنیای‌خودم سراغ ندارم😍 

دلم از نرگس بیمار تو

بیمار تر است


چاره کن دَرد کسی

کز همه ناچار تر است...



حافظ کل قرآن 😍من یڪ دختر چآدریم😊شاد و پر نشاط☺️سر زنده و پرڪآر😉قرآن ونهج البلاغه اگر میخوانم ... رمآن هم می خوانم😍پآی سجاده اگر گریه میکنم😭خنده‌هام بین دوستام تماشایی است😅من اگر چادر سرم میکنم☝️نقاشم هستم✏️خطم هم خوبه ✍🏻حرف های دخترونم هم سر جاشه🤪شوخۍ هاۍ دوستانه هم میکنم😆تئاتر و سینماهم‌میرم البته‌نه هرفیلمی🙃کوه هم میرم با حفظ حجابم🏔من‌قشنگ تر ازدنیای‌خودم سراغ ندارم😍 
شعرهایت زیباست ... قصه ی غصه ی ماست ... تو سخن از دل ما میگویی ... باز هم شعر بگو  سلام بانو ...

مرسی نازنینم 

خوبم بہ خوبی شما 

دلم  گرفتہ بود 

دیدم ھیچ جا بھتر از اینجا نیست ☺

نفسم شعر و تنم شعر و روانم شعر است                                من اگر شعر نباشد بخدا میمیرم💖❣🍁🍃

قدیما نمیدونم دل ما خوش بود ؛

یا قدیما بیشتر خوش می گذشت !

نمیدونم سلامتی بیشتر بود ؛

یا ما مریض نبودیم !

نمیدونم ما بی نیاز بودیم ؛

یا توقع ها پایین بود ؟

نمیدونم همه ی چی داشتیم ؛

یا چشم و هم چشمی نداشتیم !

نمیدونم اون موقع ها ؛

حوصله داشتیم !

یا همین حالا وقت نداریم !!!

نمیدونم چی داشتیم ،چی نداشتیم

ولی روزای خوبی داشتیم

🎉🎉🎉🎊

در من کسی جان میدهد هر شب با خاطراتی سرد و تکراری ...دیوانه جان کی میشود اصلا ، از حال و روزم دست برداری ...؟دلبستگی طعم گسی دارد ، با بغض های قصه درگیری ...دستت که از دستش جدا باشد .‌..دست خودت را هم نمیگیری ...ویرانه ها را خوب میفهمم ...استادِ ماندن زیر اوارم .. لبخند بر لب میزنم اما .... درد وخیمی در سرم دارم ...درد وخیمِ در سرم هستی احساسِ پوچی بینِ اشعارم .‌..پلکی بزن پیش از عبورت یک ...مُردن به چشمانت بدهکارم ...ما را به جرمِ عاشقی کُشتند...با چوبه ای از جنس ویرانی ...حتما تصور میکنی خوبم ....!!!افسوس اصلش را نمیدانی ...!             
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792