شعر کودک
یه کاری کردم امروز مامان صداش در اومد
مامان با دیدن من ، میگه: یه لشکر اومد
گلدونش و شکستم یادگار بابا بود
تقصیر من نبود که توپه توی هوا بود
واسه مامان یه قلب و روی دیوار کشیدم
اما مامان نخندید براش انار کشیدم
مامان کلافه از من ، تلویزیون نگاه کرد
زدم کانال پویا ، مامان من و دعا کرد:
گفت که الهی مادر خدا بهت یه اولاد
بده شبیه خودت وروجکِ مادرزاد
ماه چین