2777
2789
عنوان

داستان جن

| مشاهده متن کامل بحث + 560 بازدید | 51 پست

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

وقتي نور روش افتاد انگار منو تازه ديده بود و شروع كرد دويدن به سمت برجك ديگه مساله مرگ و زندگي بود چن تير هوايي شليك كردم ولي متوقف نشد منم شروع كردم به سمتش شليك كردن ولي بازم ااتفاقي نيوفتاد همچنان ميدوييد تقريبًا به پاي برجك رسيده بود كه خشابم تموم شد خواستم عِوَض كنم كه تازه متوجه صورتش شدم و بوي تعفني كه تو هوا پخش ميشد شدم چشمايي كه زرد. رنگ بود و به من خيره شده بود و پايين برجك وايستاده بود دوباره اسلحه رو سمتش گرفتم و شليك كردم تكه پوستاي كه به عنوان لباس تنش بود با گلوله تيكه پاره ميشد انگار گلوله به بدنش نميخورد و ازش رد ميشد چرخي دور برجك زد و زوزه بلندي كشيد كه تا اونروز از هيج حيواني نشنيده بودم انگار خوشبختانه بلد نبود از نردبون بياد بالا بينمون فقط يه نردبون چهار متري مونده بود 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز