خواهر شوهر من علنی بچه جاریمو میکنه تو چشمم و بهش محبت میکنه ولی بچه منو تحویل نمیگیره مگه ججلو شوهرم
عوضیه منم همش غر میزنم اتیش انداخته تو زنذگیم با این تفاوتهاش بیشعور 50 ساله مجرده روابط ما رو اون خراب کرده من همش گریه مبکنم جاریمم خوشحال از این بابت همش کرم میریزه بیشتر بره سمت اونا عوضی میکه تو مامان بچمی و فلان الکیه ها
با سیاستن. شما هم با سیاست باش. من کاملاً با مادرت موافقم برای منم خیلی سخت بود ولی همیشه با شوهرم رفتم. بیرون کرد دوباره هفته ی بعدش پا شدم با شوهرم رفتم. ولی چیزی نگفتم حرف نزدم. الان دیگه میدونن بدون من نمیره. واسه دیدن پسرشون حواسشون به منم هست. شما هم سعی کن بری.
فدای سرت حرص نخور. حیف اشکات نیست؟ تو خونه رو براشون بکن محل آرامش خودت باهاش بازی کن. آدم ضعیف و گریه ای و نق نقو رو مردا فرارین ازش. اینجوری نباش. همه فراریم هااا زن و مرد نداره. دعا کن شوهر کنه یا انقد کار و مشغولیت براش جور شه سرش گرم شه کار به زندگی شما نداشته باشه. تو خودتم به بچه های جاریت محبت کن. مهربون باش. رفتین اونجا آشپزخونه اینا نرو بگو من بچه ها رو میگیرم دوتاشون رو ببر باهاشون بازی کن. یا دیدی اینجوری میکنه خواهر شوهرت یواش به شوهرت بگو بریم بچه ناراحت میشه. میدونم خواهرت قصدی نداره و نمیدونه این کارش بچه مونو اذیت میکنه ولی بچه که نمیفهمه. سیاست داشته باش عزیزم. مرد باید مهربون باشه. پر تلاش، راستگو محترم. بقیه اش قابل حله
وای مادرشوهرم منم عین نوار ضبط شده است. یه سری اومده بودن ناهار خونمون من سبزی خوردن پاک کرده بودم چون پدرشوهرم دوست دارم 20 بار هی گفت سبزی پاک کردن دوست داری؟؟ واسه این که سفارش بهم بده یا مهمون میره براشون بگه براش بگیرم پاک کنم. هی گفتم نه نه نه دوباره میگفت آخر گفتم نه بابا کی خوشش میاد از سبزی پاک کردن. من از خواب خوشم میاد فقط
عزیزم مادرشوهرا همشون بدجنسن. منتها درجه بندی داره😏
من یه خاله دارم همیشه دختر دایی مو بیشتر از ما احترام میکرد همیشه به اون بیشتر توجه میکرد طرفداریشو میکرد ما تو بچگی غصه میخوردیم الان دخترداییم از وقتی شوهر کرده محل به خاله م نمیزاره بی محلش میکنه همین طوری که خاله م سزای اعمالش رو دید یه روزی هم خواهرشوهرت میبینه
