وارد بازیهاش ن نشدن یعنی اینکه پشیزی به رفتارهای خواهر شوهرت محل ندی
نری پیش همسرت گله کنی که اونم بره بتوپه به خواهرش و آتیش اونو تند کنه
وارد بازیهاشون نشدن یعنی اینکه باور کنی پدر شوهرت زبونش تلخه و برا خودت کمرنگ کنی کاراشو
مجبوری بری بیای ولی کمترین برخوردا رو داشته باش
من تو شرایط تو نبودم یعنی واقعا نمیتونستم باهاشون یه جا زندگی کنم چون قبل از من همسرم عاصی بود از کاراشون
ولی حالا که قبول کردید و تو این شرایط هستید باید کمترین آسیب رو ببینید
به این فکر نمیکنید اگه همسرتون با خواهرش حرف بزنه چی میشه آیا اون هدایت میشه
مطمعنا چه ند تا هم میزاره روش به مادر شوهرتون میگه و تبدیل به تراژدی میشه، حالا این قضیه تموم شد
سری بعد سر یه چیز دیگه بحث میشه
یه بارم بهت گفتم اینجا شرایط همه مساوی نیست هر کدوممون باید طبق شرایط خودمون از مطالب استفاده کنیم
من اگه مجبور بودم اول زندگی پیش خانواده همسرم باشم حتما یه وظیفه ای رو برا خودم تعریف میکردم
متلا اگه غذا درست میکنن من حتما ظرف میشستم
همین که میگید فقط میخام همسرم گوشش رو بکشه تا داغ دلم کم شه خیلی بده، معلومه هنوز به بلوغ فکری نرسیدید
مطمعن باش دودش چشم خودتم می ره