تو تنهایی تمرین کن نفس عمیق بکش،
خواهر شوهرت رو مجسم کن که داره بی احترامی میکنه
خیلی جدی و محکم بهش بگو که خودشو خراب نکنه، رفتارش برات مهم نیست، اصلا رفتارشو به خودت نگیر
همسرت رو درگیر نکن، سعی کن همون لحظه خونسرد باشی و جوابش رو بدی
خودت باید بتونی خیلی راحت حرفت رو بزنی، بازم میگم کسی که سرویس میگیره باید یکمی هم نرمش نشون بده
نمیشه که هم بهت سرویس بدن هم بهت کاری نداشته باشن
سری قبل گفتم برای خودت وظایف و زمانهایی تعیین کن که بری بالا و کمک حالشون باشی و الا همین اوضاع ادامه داره
مطمعن باش خواهر شوهرت سرش به سنگ میخوره
جوری برخورد کن که چند سال بعد نتونه از خجالت تو روت نگاه کنه
الان به جرات میتونم بگم خواهر شوهرمو اصلا نمیبینم در حالی که اصلا رو در رو نشدیم با هم
پیش بقیه هم گله میکنه که محلم نمیده اما رو در رو اصلا جرات نداره حرفی بزنه
منم سرد سرد فقط احوالپرسی میکنم
این تاوان همه اذیتهاشه
یه توصیه ای هم دارم به دوستانی که اول زندگیشونه
حتما قبل از اینکه به حاشیه امنی نرسیدید به فکر بچه نباشید چون بچه راه دخالت رو بازتر میکنه تو یه ساختمون
شب بیداریا،بیقراریهای بچه، افازات مادر شوهر در مورد بچه داری و خیلی چیزای دیگه باعث میشه از همدیگه دورتر بشید
اول جایگاه خودتون رو پیدا کنید بعد ان شاالله با فکری راحت بچه دار بشید