دیروز گوشی شوهرم جا موند صفحه 9 | تبادل نظر نی نی سایت

مدیر

عضویت: 1398/05/01

تعداد پست: 1145

دیروز گوشی شوهرم جا موند خونه منم رفتم سرش دیدم تمام چتا و تماساش رو که قبلا ضبط میکرده هس اونم تماساش با دوس دختر قبلیش تمام مدت بهش زنگ میزده و ازش حال و احوالپرسی میکرده البته میدونم مال گذشتش ولی حدلم ازش بهم میخوره خیلی کم بهم زنگ میزنه میخوام بمیرم خدااااا😭😭😭😭😭😭

1398/05/08

13:46

1 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

hesearamesh

عضویت: 1398/03/23

تعداد پست: 8068

دعوا شد در حد لالیگا

من باشم ی ماه قهر مطلق😒

میشه برای ظهور آقاامام زمان(عج) یه صلوات مهمونشون کنین؟🤗

1398/05/08

14:30

0 نفر لایک کرده اند ...

melika_1997

عضویت: 1397/09/16

تعداد پست: 1839

من الان ۹ساله شوهرمو میشناسم رمز گوشیهامون یکی هست ولی سر تو گوشی هم بی اجازه نمیکنیم یا چیزی رو ...

این درسته عزیزم

منم کسی زنگ بزنه سمت گوشیش نمیرم تا اینکه خودش بگه ببین کیه

به دل خسته بگویید خداوندی هست...❤️

1398/05/08

14:31

0 نفر لایک کرده اند ...

مامان_ستایش

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه

arezooo90

مدیر استارتر

عضویت: 1398/05/01

تعداد پست: 1145

من باشم ی ماه قهر مطلق😒

نمیشه عزیزم من ی کم بخوام کش بدم شوهرم کار و بارشو ول میکنه میشینه بغل دستم تو خونه تجربشو داشتم

1398/05/08

14:31

1 نفر لایک کرده اند ...

مامان_کوچولو۹۵

عضویت: 1398/04/23

تعداد پست: 1091

منم شک نداشتم ولی یه بار رفتم که ای کاش نمی‌رفتم... چیزایی دیدم که از شدت ناراحتی و استرس و ...

خیلی ناراحت شدم عزیزم😔

عشق تو به غیر دردسر🤕 نیست ولی...قربان سری که درد کردن بلد است😇

1398/05/08

14:32

1 نفر لایک کرده اند ...

aloocheee

عضویت: 1398/05/07

تعداد پست: 4144

وای چ بد😟 خیلی حس بدیههههه😖

👈 با هرکی مثل "خودش"👉

1398/05/08

14:32

1 نفر لایک کرده اند ...

dug23

عضویت: 1398/03/25

تعداد پست: 1371

شاید یادش رفته بپاکه...

1398/05/08

14:33

1 نفر لایک کرده اند ...

آزااااااده

عضویت: 1397/04/10

تعداد پست: 426

خب من همیشه زنگ میزنم اون کم زنگ میزنهههههه دکتر میرم خبر نمیگیره اونوقت همش به اون دختره میگفت عزیز ...

اونم اگه زنش میشد دیگه بش زنگ نمیزد

34 سالمه و آبانماه انشالله نی نی اولم به دنیا میاد. گرم و سرد روزگار چشیدم. غصه فراوون خوردم ولی همیشه تلاش کردم. دانشگاه تهران درس خوندم و شاغلم. یکم نگرانم که بچه مو تو این اوضاع کشور میخام به دنیا بیارم ولی چاره ای نداشتم دیگه. همسرم راضی به مهاجرت نیست من دوست دارم برم کانادا. شرایط رفتنم دارم. وقتی فکر میکنم میتونم نی نی مو کانادا به دنیا بیارم و بزرگش کنم اما به خاطر وابستگی همسرم به خانواده اش نمیتونم غصه ام میشه. بیخیال شدم و سعی میکنم به چیزهای خوب فکر کنم. به این اینکه ایران بهتر میشه... حتی اگه خیال باشه...اروم میشم

1398/05/08

14:33

1 نفر لایک کرده اند ...