اول بگم پدرمادرم۸سالم بودجداشدن مااومدیم پیشه مادربزرگم بابام فورا ازدواج کرد وفامیلی بود.
داداش بزرگم ۴سال ازخودم بزرگتره داداش کوچیکم تقریبا۲دوسال کوچیکتره وبخاطرتصادف توسن۱۱سالگی فوت شد.
من۱۸سالم بودعقدکردم۲۰سالگی عروسی.
بابام جهیزیه خوبی داد توفامیل تک بود همه هم میگفتن.
۲۱سالگی حامله شدم ۲۲سالگی زایمان کردم حاملگی پرخطری داشتم جوری که هرهفته دوماه اخرسونومیدادم بچم۹ماهش بود دوباره باردارشدم وتاالان هیچ کمکی ازخانوادم نگرفتم حتی توحامگی الان ک اسباب کشی کردیم تنهاباشوهرم بودیم.
مادرم قبلش غیرمستقیم گفت نمیاد
هروقت من میرم خونه بابام یابابام میاد اون روز جواب نمیدم این برنامه روداریم واقعاخسته شدم