ببخشید بچها تاپیکو قفل میکنم ممنون از نظراتتون من دردهایی توزندگی کشیدم ک درکشم برای خیلیا سخته چ برسه تواون شرایط باشن خداروشکر شوهرخوبی دارم
شاید جواب اینهمه صبرمه
من هیچ بی احترامی ب مادرم نکردم
اون فقط سعی داره باباموبدجلوه بده جلو خودموشوهرم ک نمیتونه من خودم میففهمم ازحرفایی ک همیشه میزنه
فکرکرده شوهرم خبرنداره میتونه بگه تقصیر بابام بوده شاید یه روزی همه بهش بگم هرچند ب نفعم نیس
من فقط چندین بار بهش گفتم گاهی دارم نمیتونم جواب بدم
این اولین بارنبود واقعاصبرمو لبریزکرده بود
هیچوقت منعش نکردم ب روش نیوردم گذشتشومن خودم مادرم فقط برای ارامشم وبرای زندگیم دعا کنید امیدوارم این سختیا درسی بهم داده باشه ک بتونم برای بچهام مادرخوبی باشم
ممنون از همه