بیاید ی چی براتون بگم خیبیییییلییییی جالب😀😀😀😀
چندسال پیش ی قرار کاری رسمی داشتم. ی جمع چندنفره بود که فقط من خانم بودم.حضار راحت نبودن از جایی که نشسته بودن گرمشون بود. من سردم بود. دونفرشون جابجا کردن.توی این جابجایی من شانسم شد نشستن روبروی مدیرکل😓😓😓😓😓😓😓 ی لحظه چشم خورد به خشتک مدیر که خیلیییییی تابلو خشتکش پاره س😑😑😑😑😑😑😑😑 فک کنم خودش حواسش نبود وووولی فهمید من دیدم. چون سریع خودشو جمع کرد و زاویه نشستنشو عوض کرد.
هیچوووووقت اقای مدیر شرکت..... با خشتک پاره رو فراموش نمیکنم😀😀😀