دوستان من یکی دوست دارم که اونم دوسم داره. ولی یک عیبی که داره اینه که بهم میگه بعد ازدواج نمیتونم تنها بیرون برم. اون کرده و من شمالی بعد ازدواج هم باید برم مریوان .نمیدونم چکار کنم هم نمیتونم ازش دل بکنم هم اینکه میدونم یا این شرایط زندگی خیلی سخته 😔
انقد بده تعصب زیادداشتن . مثل مریضی میمونه. شوهره منم اول میگفت تنها نه با مامانت با مامانم ... ولی من گفتم بچه نیستم شاید میخوام چیزی بخرم ک نه دوسدارم مامانم بفهمه نه مامانت ... الان هرجابخوام تنها میرم
تو۱۶ هفته بارداری دخترمو ب علت ناهنجاری ازدست دادم . میشه بره اینکه بارداری بعدیم سالم باشه صلوات بفرستین... روحیم داغونه ❤
منم با یکی۳سال بودم ترک بود من مازندران ولش کردم داغون شدم اولش گریه میکردم ولی اینجا کجا تبریز کجا ...
من نمیتونم جداشم ازش.با کردیتان رفتن هم مشکل ندارم ولی این حساسیتش منو میترسونه.مشکل اصلی هم اینه نمیتونم بیام پیش خانوادم جز سالی یک بار که خودش هم بتونه باهام بیاد.چون بیشتر از این بخاطر کارش نمیتونه