دوستان من یکی دوست دارم که اونم دوسم داره. ولی یک عیبی که داره اینه که بهم میگه بعد ازدواج نمیتونم تنها بیرون برم. اون کرده و من شمالی بعد ازدواج هم باید برم مریوان .نمیدونم چکار کنم هم نمیتونم ازش دل بکنم هم اینکه میدونم یا این شرایط زندگی خیلی سخته 😔
وااای الان داغی نمیفهمی بعدا پشیمون میشیاااا. چون آدم نمیتونه هردیقه یکیو بندازه بغل دستش باهاش بیرون بره
ازدواج فقط دوست داشتن نیست بعد اینکه بهم رسیدین تازه مشکلات خودشو نشون میده
نظری ندارم
چون در نهایت تو باز کار خودتو میکنی
بنابراین سکوت میکنم
دلیلش چبه برای اینکه تنها نری بیرون ؟
منم با یکی۳سال بودم ترک بود من مازندران ولش کردم داغون شدم اولش گریه میکردم ولی اینجا کجا تبریز کجا بعد با شوهرم دوست شدم ۴ سال اون فراموش شد
انقد بده تعصب زیادداشتن . مثل مریضی میمونه. شوهره منم اول میگفت تنها نه با مامانت با مامانم ... ولی من گفتم بچه نیستم شاید میخوام چیزی بخرم ک نه دوسدارم مامانم بفهمه نه مامانت ... الان هرجابخوام تنها میرم
فکر کنم فرهنگ کردا با شمالیا خیلی متفاوته حتما دقت کن تو اینمورد که بعدا مشکل ساز نشه
زندگی خیلی فراتر لز عشق و عاشقیه مشکلاتتون بعدا متوجه میشین
شوهر منم تو دوستی میگفت دوست ندارم تنها جایی بری ولی اصلا مثل حرفش نبود
از همون روز اول تنها همه جا رفتم
یه عیب داره ؟؟؟
ایشون یکی از بزرگترین ترین عیب هارو دارن .الان شاید علاقه داری و حس میکنی چیز بدیم نیست ولی فاجعه هست به معنای واقعی کلمه
بعدم تفاوت فرهنگی رو به شدت توجه کنید
من نمیتونم جداشم ازش.با کردیتان رفتن هم مشکل ندارم ولی این حساسیتش منو میترسونه.مشکل اصلی هم اینه نمیتونم بیام پیش خانوادم جز سالی یک بار که خودش هم بتونه باهام بیاد.چون بیشتر از این بخاطر کارش نمیتونه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
