دیروز. فتیم بیرون خرید داشتم (میخواستم رومیزی بخرم و وسایل دیگه)
هنوز ۴۰ دقیقه بود از ماشین پیاده شدم دیدم دلم به جوری دررررد گرفته بود ، دخترم ضربه میزد به شکمم به ببخشید واژنم
انگار میخواست بیاد بیرون
گفتم خدایا الان وسط خیابان زایمان میکنم
فکر کن ماشین سر خیابون پارک بود خیابون هم یکطرفه
فقط صلوات میفرستادم
رنگم زرد شده بود .. خیلی افتضاح بود
شوهرم هول کرده بود
خریدمم نکردم برگشتم ار ترس خونه 😣